در خانه محکم بسته شد، مرد رفت. زن در حالی که عصبانی بود و چشمانش از گریه قرمز شده بودگوشه مبل نشسته بود و به خودش در صفحه سیاه تلوزیون نگاه می کرد. یکدفعه بلند شد، گویا چیزی به ذهنش رسیده بود. گوشی اش را برداشت و بعد از چند بار بالا و پایین کردن […]