موسسات بزرگ اقتصادی که در چند رشته مختلف فعالیت می کنند معمولاً شرکت‌های واسطه ای را به نام شرکت سرمایه گذاری یا هلدینگ ایجاد نموده و از طریق این هلدینگ ها یا شرکت های سرمایه گذاری، اداره شرکت های زیرمجموعه را که شرکت های فرعی نامیده می شود انجام می دهند.
در ایران عموما صندوق های بازنشستگی کارمندان در رشته های مختلف اقتصادی سرمایه گذاری می کنند؛ مثلاً در زمینه گردشگری، معدن، کشاورزی، حمل و نقل، صنایع نفت و گاز و برای این منظور شرکت های فرعی ایجاد یا سهام شرکت های موجود را خریداری می کنند، چون این شرکت های فرعی در حوزه‌های تخصصی کار می کنند برای سازماندهی و بهره برداری مطلوب از این شرکت های فرعی، صندوق ها که شرکت مادر نامیده می شود شرکت های واسطه ای را ایجاد می کنند که هلدینگ یا شرکت سرمایه گذاری نامیده می شود.
 مثلاً صندوق بازنشستگی کارکنان بانک سپه در حوزه‌های مختلف سرمایه گذاری نموده که یکی از این حوزه ها، حوزه معدن و فولاد است‌ این صندوق شرکت واسطی را ایجاد کرده به نام شرکت سرمایه گذاری امید که در واقع یک هلدینگ است و این صندوق سهام خود در شرکت های فرعی مثل چادرملو را به نام شرکت سرمایه گذاری امید نموده است و بسته به تعداد سهام در شرکت چادرملو در مجمع عمومی شرکت چادرملو حق رای داشته و در هیات مدیره آن نماینده دارد.
یا صندوق بازنشستگی وزارت دفاع یا نیروهای مسلح برای فعالیت در حوزه فولاد، شرکت واسطه ای ایجاد کرده به نام شرکت سرمایه گذاری غدیر و سهام خود در شرکت های فرعی فولادی مثل فولاد آلیاژی یزد را به این شرکت واسط غدیر منتقل نموده است تا چند سال قبل صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد یک شرکت واسط ای داشت به نام شرکت توسعه معادن و فلزات که نقش هلدینگ را داشت. سهام صندوق بازنشستگی فولاد بازنشستگی فولاد در شرکت شهید قندی یزد و سایر شرکتهای فرعی به نام این شرکت سرمایه گذاری واسط بود. چند سال قبل هم، همین صندوق بازنشستگی فولاد شرکت واسطه ای را تاسیس کرد به نام شرکت دالاهو و سهام خود در شرکت های فرعی معدنی و فولادی را از جمله در شرکت سنگ آهن بافق به نام دالاهو کرد.
لذا اینکه سهام شرکت سنگ آهن به نام خود صندوق بازنشستگی فولاد باشد یا به نام دالاهو باشد تفاوتی نمی‌کند؛ اما آنچه مهم است نگاه صندوق یا شرکت واسط به شرکتهای فرعی تابعه است این صندوق ها و شرکت ها واسط یا سرمایه گذاری معمولاً حیات خلوتی است که افراد نزدیک به جریانات قدرت معمولاً اداره آن‌ها را در اختیار گرفته و چهارچوب قانون تجارت هم در نحوه اداره شرکت های فرعی رعایت نمی شود.
به موجب قانون تجارت هر شرکت دارای شخصیت حقوقی مستقل بوده و شرکت بالادستی حق دخالت در چگونگی اداره این شرکت را ندارد اما شرکت های سرمایه‌گذاری به عنوان سهامدار شرکت فرعی سالانه می توانند در مجمع عمومی شرکت فرعی شرکت نموده و اعضای هیئت مدیره و بازرس را انتخاب کنند یا تصویب ترازنامه شرکت فرعی جزء اختیارات مجمع عمومی شرکت فرعی است اما سیاست گذاری و تعیین خط مشی شرکت فرعی با مجمع عمومی آن است که با حضور سهامداران تشکیل می شود و همچنین مواردی که در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده هر شرکتی است.
اما اداره شرکت های فرعی با هیئت مدیره آن شرکت است و اعضای هیئت مدیره هم توسط مجمع عمومی که همان سهامداران هستند انتخاب می شوند لذا اگر شرکت‌های واسط که سهامدار شرکت فرعی هستند بخواهند در اداره شرکت فرعی اعمال نظر کنند بایستی از طریق نمایندگان خود در هیئت مدیره آن شرکت این کار را انجام دهند نه به صورت مستقیم اما بحث شرکت سنگ آهن مرکزی و آنچه این سالها بر آن گذشته است بحث مفصلی است.

یک شهروند مطلع

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *