با انتخاب وزیر کشور انتظار تغییر و تحول در مدیریت های استانی به چشم می خورد؛ تغییر استانداران، فرمانداران و بخشداران همه در این راستا صورت خواهد گرفت. انتصاباتی که پیش تر بر اساس منش «دولت تدبیر و امید» انجام می شد به سمت «دولت مردمی برای ایرانی قوی» پیش خواهد رفت. مدیرانی که زمام امور را در دست خواهند گرفت؛ می بایست در همین راستا حرکت کنند. برنامه هایشان و فکر و ذهن شان نیز بدین سمت و سو باشد.
این تغییرات در حال وقوع هست و به زودی به استان یزد خواهد رسید و موجی از تغییراتی در بدنه دولت به وجود خواهد آمد که اولی آن با استانداری یزد اتفاق خواهد افتاد و استاندار کنونی، زمام مسئولیت را به فرد دیگری خواهد سپرد؛ اما آنچه که در اینجا «راقم این سطور» در نظر دارد به روی کاغذ بیاورد؛ این است که موج تغییرات چون طوفانی بر سر مسئولین وزیدن خواهد گرفت و طومار مناصب و پست های آنان را در هم می نوردد. حال این پرسش مطرح می شود که وظیفه آحاد مردم و قشر تاثیرگذار در این تبادل و انتقال قدرت چیست؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت؛ مهم ترین اصل؛ این است که مردم مطالبه گری خود را را از دست ندهند! چه قبل از انتخاب مدیر و چه بعد ازآن؛ یک خصلت ناپسندیده ایی که در میان قشر دلسوز جامعه بافق وجود دارد؛ این است تا زمانی که مدیری انتخاب نشده همه تلاش خود را می کنند تا مدیر مورد دلخواهشان به پست جدید گمارده شود؛ اما زمانی که مدیر مسئولیت را عهده دار شد، دیگر او را به امان خدا رها می کنند؛ گویی وظیفه آنان بر کرسی نشاندن فرد مورد نظرشان بوده ولاغیر! و پس از آن او را رها کرده و از او سراغی نمی گیرند؛ یعنی دیگر از او کار نمی خواهند؛ دیگر از او نمی پرسند در خصوص فلان برنامه توسعه ایی شهر یا اداره تحت نظرت چه کردی؟ دیگر از او نمی خواهند حالا که شدی رئیس؛ فلان برنامه برای رفع مشکلات مردم را چرا اجراء نمی کنی؟ و مخلص کلام این که از این مدیر برنامه ایی نمی خواهند و این مدیر چون مطالبه گری از او نمی شود کم کم غبار روز مره گی دامن او را می گیرد و به یکی از دهها مدیر فسیل شده تبدیل می شود که آن چنان مجذوب در منصب و پست می شود که به هیچ وجه راضی نمی شود تا منصب خود را از دست داده و فرد لایق تری عهده دار مسئولیت جدید گردد.
این دردی است که جامعه مدیریتی ما بیش و کم بدان مبتلا شده است؛ حتما وقتی این سطور و جملات را می خوانید در ذهن تان تداعی می شود که تا حالا آیا شده از فلان مسئول بپرسم برای رفع مشکل بیکاری یا عدم علاقه جوانان بافقی به تحصیل در دانشگاهها چه کارهایی صورت داده است؟ آیا شده از فلان شرکت معدنی سوال کنم در طول مدتی که تریلر تریلریا قطار قطار مواد معدنی خارج می شده؛ چرا قدمی در جهت اکتشاف منابع جدید برنداشته است که اکنون کاسه گدایی بدین سو و آن سو دراز می کند؟ آیا شده است که از مسئولی بپرسید؛ چرا روستاهای بافق که به خوش آب و هوا بودن مشهور هستند با کمبود آب روبرو شده اند؟ و پرسش های دیگری که همه و همه احتیاج به آن دارد تا مردم مطالبه گری خود را از دست ندهند!در چهارچوب مقررات و قوانین و با احترام از مسئول، سوال کنند و از او بخواهند که برای رسیدن به فلان مسئله خاص چه اقداماتی کرده است؟
امید آن که این روحیه پرسشگری و مطالبه گری در میان مردم نمود و ظهور بیشتری پیدا کند و مردم خودشان را مسئول امور بدانند و وظیفه خود بدانند تا به عنوان یک شهروند این روحیه مطالبه گری خود را از مسئولان همیشه داشته باشند.

برچسب ها : ,

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *