فارغ از اینکه طلایی مقدم فرمانداری قوی یا ضعیف است و بدون نگاه به سابقه قبلی وی به خصوص در بافق و فقط از منظر بومی یا غیر بومی می نویسیم که شد آنچه نباید می شد و ظاهرا با توجه به شرایط پرتنش فعلی حاکم بر شهرستان این مورد آخرین مورد هم نخواهد بود.
با وجود مقاومتهای شدیدی که در راستای جلوگیری از غیر بومی گزینی، ارزش دادن به گزینه های بومی و حمایت از پرورش منابع انسانی بافق وجود داشت چه شد که مردم و مسئولان بافقی حضور طلایی مقدم را در شهرستان به عنوان فرماندار پذیرفتند؟ چرا زاده رحمانی رفت و اگر قرار بود طلایی مقدم فرماندار بافق شود چرا ۴ ماه شاه حسینی آمد؟ مردم بافق با صفا، ساده دل، مظلوم و محروم هستند و مسئولان بافقی شمشیرهایشان فقط برای خودی از غلاف به خوبی خارج می شود و مصلحت اندیشی و سعه صدرشان بیشتر برای غیر خودیهاست، بعد از سالها که بحث محله گرایی کم رنگتر بوده اما اکنون این روند رو به رشد است و به نوعی حرکت به عقب محسوب می شود. (ناگفته نماند محله گرایی معقول در راستای پیگیری و تحقق مطالبات محلی در واقع نقطه قوتی است که می تواند به رشد سیاسی افراد و آگاهی جامعه کمک کند و اگر همین جامعه با درک درست واقعیتها بتواند بین مطالبات محلی و مسائل کلان شهرستان تمایز ایجاد کند می تواند بهترینها را برای جامعه رقم بزند) اینها خانه های پازل غیر بومی گزینی در شهرستان است که وقتی به درستی توسط مرکز نشینان که نشان دادند نمی خواهند فردی بومی سکان فرمانداری بافق را به دست بگیرد کنار هم قرار می گیرند مسئولان بافقی را در آچمز کامل قرار داده و مردم را کیش و مات می کند.
موارد مشابه دیگری از این قبیل در شهرستان وجود داشته و در حال حاضر نیز وجود دارد، اداره اوقاف و بیمارستان بافق که می شد توسط مدیران لایق بومی اداره شود اکنون میهمان دو نفر غیر بومی است، مجتمع معادن فلات مرکزی ایران که ماه ها درگیر انتخاب مدیرعامل جدید است و … اگر در گذشته دقت کنیم ما بارها از یک سوراخ گزیده شدیم و اگر تغییر رویه ندهیم و دقت نکنیم باز هم از همان سوراخ بارها گزیده خواهیم شد.

شورای سردبیری عصر بافق