🔴 بافق(۱)؛ یک اصفهانی، یک اردکانی، چند بافقی و بالاخره زاده رحمانی شهربابکی!
🔴 بافقی ها هم از چپ ها آسیب دیدند هم از راست ها! فی الواقع این شهرستان در گرداب سیاست، نه از اصلاح طلب بودن دولت نفعی برد نه از اصولگرا و احمدی نژادی بودن اما بافق همچنان اصولگرا است و از اصولگرایی و اصولگرایان بی بهره!
🔴 یک بررسی میدانی نشان می دهد مردم بافق از خوبی ها، خوب تر می گویند اما از بدی ها چیزی نمی گویند این خصلت ذاتی بافقی ها است که در نیکی دست و دلباز و در بدی صبور و آرام هستند؛ این خصلتِ کویر نشینی است…
🔴 نه کسی را محکوم می کنیم نه به کسی انگ می زنیم اما دولت ها و فرمانداران تا ابد به بافق و بافقی ها مدیون هستند، شهری که در توسعه می توانست سرآمد شهرهای معدنی ایران باشد لای چرخ دنده های سیاست و بی درایتیِ عده ای، حالا با برچسب «محروم» روزگار می گذراند!
🔴 بافق هم فرماندار بافقی داشته، هم نماینده بافقی اما، بافقی بودن شرط نبوده و نیست! توسعه یک سند بالادستی است که سهمی برای بافق در نظر نگرفته اند! این گونه به نظر می رسد تقریباً بافق همواره نقش عابر بانک را داشته منتها برای حکمرانان و نه مردم بافق!
✍️رضابردستانی
⚫️نکته:
برای نابودی یک ملت، لشکر کشی لازم نیست! آنان را دچار روزمره گی کن به شب نرسیده بوی نابودی در هوا منتشر خواهد شد.
⏮۳۶ سال، ۱۲ فرماندار… این یعنی توسعه نیافتگی!
نتیجه جست و جوهای به سال۶۳بر می گردد به زمانه ۵ سال فرمانداری «عباس بزاز اصفهانی»، که نه اردکان وسیع ترین شهرستانِ استان یزد بود نه بهاباد شهرستانی جداگانه اما بافق در همین وضعیتی بود که اینک هست!
بافقی ها که قدرشناسیِ هوشمندانه ای دارند به همان اندازه که یزدی ها همچنان از #اسکندراصلانی و #غلامرضادبیران به نیکی یاد می کنند؛ از خوبی های این فرماندارِ خیلی غیربومی خاطره های خوش در آستین دارند که«مردمی» بود و «مردم دار» و صد البته «مردم مدار» اما مردمداری پیشه ی او بود نه شعارِ او!
«حسین اخیری اردکانی» دیگر فرمانداری بود که راهی بافق شد اما بافقی ها با تمامی وجود از وی و دوران وی دلخور هستند و شاید ریشه بسیاری مسائل را در سال های ۶۸ تا ۷۲ باید بررسی کرد از جمله استارت جا به جایی مرزها و خیلی مسائل دیگر.
🔴از ۷۲ تا ۹۱، هرچه فرماندار برای بافق انتخاب شد بافقی بود:
ـ «غلامرضاپورفلاح بافقی۷۶-۷۲» که این روزها در وسیع ترین بنگاه معاملات املاک یزد زیر سایه تابلو«کاریزلندفروشی کوثر»روزگار می گذراند.
ـ « محمدرضا شکوهی بافقی۷۹-۷۶» آخرین خبری که در رسانه از وی نام برده بود؛ خبری مبنی بر مدیرعامل کاشی زمرد بافق شدن وی داشت!
ـ «مسعود شریعتی بافقی۸۴-۷۹» که این روزها به لطف«#حکمران_خوب» که او نیز سبزدشتی و بافقی است همچنان صاحب میز و صندلی است!
ـ «امیرحسین تفکری بافقی۸۶-۸۴» که باید چرایی دوران کوتاه او را دقیق تر بررسی کرد.
ـ «ذبیح الله خواجه ای۸۹-۸۶» که اگرچه احمدی نژادی بود اما تا پایان احمدی نژاد بر مسند فرمانداری باقی نماند!
ـ «حسین ندافیان بافقی۹۱-۸۹» که این روزها یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت معدنچیان بافق است و درک بهتری از مشکلاتی دارد که گاه پشت در اتاق او جان می دادند!
ـ «مهدی دهقان خاوری۹۳-۹۱» برای این که بدانید فرماندار شدن برخی چقدر ساده، بی دلیل و باری به هرجهت است روی این جمله صد بار بنویسید و با صدای بلند بخوانید:«مهدی دهقان خاوری، روزگاری فرماندار بافق بود!»
ـ «مهدی طلایی مقدم ۹۵-۹۳»خیلی تلاش کرد خود را با مردم و برای مردم نشان دهد اما بعدِ استعفا از فرمانداری ویژه طبس و تلاش برای نماینده مجلس شدن مشخص شد او نیز مردمداری اش شعاری است!
ـ «محمد زاده رحمانی ۹۹-۹۵»مرد شماره یک پست هایی که استاندار فعلی یزد روی آن ها تأکید ویژه ای دارد! زاده رحمانی تا بر مسند امور است بهترین است اما همین که آن صندلی را تحویل داد تازه اطرافیان متوجه می شوند ناکارآمدی یعنی چه؛ منفعل بودن چگونه است!
⏪هر دو سال یک فرماندار؛ مدلی که در دولت تدبیر و امید باب شد!
اگرچه در سلسله یادداشت های با فرمانداران قرار بود از ۱۳۸۰ لغایت ۱۴۰۰ را بررسی کنیم اما استثنائاً بافق را از ۱۳۶۳ مرور کردیم و اما چند مسئله ی مهم:
الف/ بومی و غیر بومی بودن فرمانداران بافق چندان در روند توسعه ای بافق تأثیر مشهودی نداشته زیرا این شهرستان به طرز بسیار عجیبی سال ها است بر مدارِ توسعه نیافتگی است!
ب/اتحاد و همدلی بافقی ها بزرگترین گمشده ی آن ها است همان اتحاد و همدلی که کمک کرد «نخل ها» دوباره به احترام«او» بایستند!
پ.ن: در کنار همه 🔴 توسعه نیافتگی ها و تنگناها و سختگیری ها! رسانه ای های بافق یک سر و گردن از دیگر رسانه های استان، بالاتر و حرفه ای تر هستند.