ڪرونا، بی خوابی های ما، ذهن آشفته مان و دنیای خوب و بهشت برینی ڪه از رگ گردن به ما نزدیڪ تر است اما انگار دست نیافتنی است، هیچ وقت از خود پرسیده ایم چرا اسطوره های بزرگ مانند گذشته ڪم داریم؟ چرا افراد موفق ڪمی در جامعه و اطرافمان هستند؟ چرا در جامعه ما بیشتر روی پاشنه ناامیدی می چرخد؟ این گناه ڪبیره! اڪثرا از صبح تا شب بلانسبت در حال سگ دو زدن هستیم فرقی هم نمی ڪند ڪه شغل دولتی داریم یا آزاد، پولداریم یا فقیر، در آمدمان از چه راهی است، در هر صورت زندگی نمی ڪنیم.
آیا در حال امتحان بزرگ هستیم؟ آیا اتفاق بزرگی در راه هست؟ این سربالایی تا ڪجا ادامه داشته و نقطه عطفش ڪجاست؟ در واقع بهتر بگویم ما ڪی خودمان را پیدا می ڪنیم؟ ما ڪی تغییر می ڪنیم تا زندگیمان، جامعه، شهر و ڪشورمان را متحول ڪنیم و این تغییر و تحول ڪه میوه اش تمدن و فرهنگی نو و غنی است را به عنوان محصول به ڪشورهای دیگر صادر ڪنیم؟
دقت ڪرده اید در همان شرایط عادی ڪه بیشتر مردم درگیر مشڪلات روزمره هستند و اڪثرا از وضعیت موجودشان راضی نبوده و لذتی ڪه باید از زندگی نمی برند اگر بلایی بر ما نازل شود یا اتفاق ناخوشایندی برایمان بیفتد چیزی مثل “ڪرونا” به یڪباره رنگ زندگی تغییر می ڪند؟ آغاز از دست دادن همان چیزهایی ڪه جلوی چشمانت بود و اصلا به آن اهمیتی نمی دادی چیزی مثل نعمت “سلامتی”، پایان غر و لند ڪردن و نق زدن و از شرایط نالیدن است، چرا شڪرگذار نیستیم؟ چرا همواره از شرایط هر چند خوب شاڪی هستیم و به زمین و زمان فحش می دهیم؟ همینها باعث رنج بیشترمان شده و جلوی پیشرفت و بزرگ تر شدنمان را گرفته است، شڪرگذاری و قناعت و نگاه به خودمان یعنی خود خودمان، پذیرفتن مسئولیت زندگی و وضعیت فعلی ڪه در آن هستیم، دوری ڪردن از خود ڪم بینی و خود تحقیری باعث می شود ڪه ضعیف نبوده و همواره انتظار ترحم از دیگران نداشته باشیم و یا دنبال پیدا ڪردن قهرمانی برای ڪمڪ به خودمان نباشیم.
چرا قهرمان زندگی خودمان نیستیم؟

شورای سردبیری عصر بافق

برچسب ها :

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *