‍ پنجه یِ گرگِ پستِ استکبار
بارِ دیگر به خون شده آلوده

درخیالش که می توان دیگر
سر به بالین، گذارد آسوده.

گرچه در اوجِ ناجوانمردی،
مردی از مردهایِ ما کَم کرد،

گرچه با دستهایِ ناپاکش،
قلبِ آزادگان، پر از غم کرد..

لیکن این مامِ قهرمان پرور،
دامنش پر زِ پهلوانان است،،

صفحه صفحه، زبرگِ تاریخش،
وصفِ مردان و قهرمانان است.

صبرکن، ببین پس از امروز،
غیرت و عشقِ نابِ ایرانی.

کردوترک و عرب، بلوچ وعجم،،
هر جوان “قاسمِ سلیمانی”

محمدعلی دهستانی بافقی؛ مدیر مسوول عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *