کامنتی پر معنا از سر درد داشتیم زیر مطلب “آقای استاندار پرداختن به مرحوم زهرا کریمی مهم بود دست مریزاد اما اینجا شهرستانی در حال مرگ است” فردی که ظاهرا یکی از کارگران مشغول در #معدن_فسفات بافق است با اسم ناشناس که خودش نشان از ترس از اخراج و یا برخورد دارد در دو خط برایمان نوشته “درود، تو را به خدا عوام فریبی نکنید، مرز می خواهیم چکار، همین داخل شهر حق شهر را بردند (معدن فسات اسفوردی) چرا اعتراضتان به آنجا نیست؟”
درست می گویید، ما باید حواسمان به همه جا باشد، کوتاهی از ما بوده، ولی شما واضح نگفتید از چه بگوییم؟ آیا حاضر به مصاحبه هستید یا می ترسید اخراج شوید؟ از بردن سرمایه های بافق بدون پرداختن سهم شهر و #عوارضی که قانونی باید پرداخت شود بنویسیم؟ یا از #کارخانه_ای که قرار بود ساخته شود و نشده؟ منظورتان کدام است؟ از عدم وجود #امنیت_شغلی ، تهدید به اخراج و کم کردن پایه حقوق که بی قانونی است یا از استخدام و به کارگیری نیروهای غیر بومی؟ آخر مشکلات زیاد است، آیا به شما اجازه تشکیل شورا و یا انجمن کارگری داده شده یا خیر؟ این را که شما باید بهتر از ما بدانید، اداره کار بافق در چارت تعریف شده اش سه بازرس دارد که دو نفر از آنها معلوم نیست کجا هستند و اکنون یک نفر که بر اثر کمبود نیرو چند مسئولیت دیگر نیز دارد هم بازرس بافق است هم بهاباد، راستی آن نماینده ای که در مسجد جامع و در جلسه کارگروهی که با حضور اعضای شورای شهر و نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی تشکیل شده بود داد شما را می زد و مشکلاتی که پس از واگذاری گریبانگیر شما شده را بازگو می کرد هنوز سر کار هست؟ دیدیم جلوی ورودی مسجد جامع فرماندار (پس از پایان آن جلسه ای که همه چیز نیز به همراه آن پایان یافت) به تنی چند از شماها که دست به دامانش شده بودید گفت فردا بیایید دفتر، مگر نرفتید؟ شنیدیم امام جمعه شهرستان نیز جلسه ای را برای بررسی مشکلات شما در مجموعه فسفات داشته، ما به شما حسودیمان شد از این همه دیده شدن، مگر مشکلاتتان هنوز حل نشده است؟!
ما خودمان هم بی پناهیم، کسی پاسخگوی ما نیست ولی باز هم می نویسیم شاید باعث خیری شود.
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *