امروز دیداری داشتیم با یک #بافقی_مرکز نشین، با وجودی که یکی از جوانان موفق بافقی در مرکز استان و در صدا و سیمای مرکز یزد است افتادگی و برخورد همراه با متانتش مثال زدنی است، نمی دانیم چرا، دست خودمان نیست، حسابی حال کردیم و لذت بردیم، با وجودی که سالها در یزد بوده ولی حس زیبا و دوست داشتنی اش نسبت به بافق، زادگاهش و همشهریانش را به ما منتقل کرد.
می گویند احساس آدمها منتقل می شود اما این انتقال در زمانهای مختلف می تواند برای یک انسان متفاوت باشد و این تفاوت دلیلی بر تغییری است که این وسط اتفاق افتاده است و بعضی مواقع می تواند چندان خوشایند نباشد. اگر بخواهیم به یک نمونه اشاره داشته باشیم معاون سیاسی امنیتی بافقی استاندار می تواند نمونه بارز ادعای ما باشد.
آقای دکتر طالبی یادتان هست اعتصاب کارگران شرکت سنگ آهن در سال ۹۳ را به خصوصی سازی که بدون در نظر گرفتن منافع شهری محروم که سهمش از ثروتهایی که هر روز با سرعتی بیشتر برای آبادانی کشور ارسال می شود، محرومیت روزافزون بوده در حال اجرا بود، زمانی که شما در جمع کارگرها حضور یافته و برایشان صحبت کردید و آنها به احترام شما که یک بافقی مرکز نشین هستید دست زدند و هورا کشیدند و اعتصاب شکست، آنروز شاید خیلیها در آن جمع مانند ما شما را برای اولین بار دیده بودند و با هر دست در مو کشیدنهایتان در باد ما نیز احساس غرور و شعف می کردیم، انگار که پس از سالها آمال و آرزوهایمان را به خود نزدیکتر می دیدیم، آقای دکتر طالبی شما به ما بگویید چه چیزی عوض شد در این چند سال؟ آن حس و حال دیگر نیست چرا؟؟!
جناب دکتر طالبی این روزها نیز بگذرد اما چیزهایی که به یاد ماندنی، حذف نشدنی و ماندگار است برای شما در شهری که به شما افتخار می کرد چقدر کم است و هر روز نیز کمتر می شود، چرا؟! آیا حس آن روزها دوباره در ما و بافق زنده خواهد شد؟!
#صادق_خواجه_ای_بافقی
#منابع_انسانی_ارزشمند_بافق
عضو شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *