حسنک که برای تهیه آذوقه گوسفندان به مزارع روستایش رفته بود پس از انجام کارهایش در سایه درختان نشست که هم نفسی تازه کند و سری به سایت های روستایش بزند تا از اخبار مطلع گردد در همین حال بود که تیتر خبری توجه اش را جلب کرد در این خبر آمده بود که تلاش اعضای شورای روستا برای احقاق حقوق از دست رفته در واگذاری معادن بی فایده بوده، در ابتدا از این خبر ناراحت شد ولی وقتی برای اولین بار مسئولین روستا شهامتی به خرج داده بودند و خبر را به اطلاع مردم رساندند خوشحال شد و با خود گفت ای کاش مسئولین بجای اینکه بگویند با من هماهنگ نشده و من در جریان نیستم و یا مشابه همین اتفاق که در سال ۹۳ نیز رخ داد خبرها را بصورت شفاف به اطلاع مردم رسانده بودند و هر دو ماه یکبار وقت مردم روستا را برای جلسات نمی گرفتند. ولی با همه این بی عدالتی ها باز خدا را شاکر شد که همین جلسه معروف هم مدتی هست به دست فراموشی سپرده شده چرا که احتمالا حداقل اعضا به اهداف خود رسیده اند در همین حال از جایش بلند شد دست به دعا برداشت که خدای ناکرده دوباره اعتصابی اتفاق نیافتد چرا که اعتصابات قبلی باعث حذف احداث گمرگ و کارخانجات تعمیر تراکتور و …. در روستایش شده بود و همچنین رسیدن افرادی به خواسته هایشان.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *