بی تفاوتی #مردم نسبت به ظلم به هم نوع، سکوت #نخبگان، نهادینه شدن #بی_عدالتی مشکل اساسی استان
دو نفر در دو یادداشت مجزا که بعدا به هم ارتباط پیدا کرده و هر دو البته در ظاهر یا باطن (فقط خدا خبر دارد) با یک هدف اما با دیدگاههای متفاوت سعی کرده اند به وضعیت اسفناک کنونی استان یزد در مقوله حیاتی #آب، مرثیه سرایی کرده، بنویسند و هشدار دهند، هر کدام انگشت اتهام را به طرفی گرفته و سعی در تاثیرگذاری به سمت اصلاح دارند اما وضعیت فعلی یزد نتیجه کدام بی تدبیری است؟ مقصر اصلی چه کسی و یا چه کسانی هستند و چرا؟
ما هم به اندازه درک و فهممان و با در نظر گرفتن مشکلات اساسی شهرستانمان که در ارتباط مستقیم با مرکز استان و مشکلات آن نیز هست می نویسیم، مهم این است تا این لحظه حداقل خودمان اعتقاد داریم که آزاد، زلال و شفافیم و مهمتر اینکه هر موقع احساس کنیم به جز منافع شهر و مردم شریف بافق، یزد و دیگر شهرستانهای محروم استان به چیز دیگری فکر کردیم، به وعده ها تطمیع شدیم، از تهدیدهای پیدا و پنهان ترسیدیم، به آسایش خودمان، زن و بچه مان بدون در نظر گرفتن مردم فکر کردیم، باید قلم و رسانه را کنار بگذاریم و آن را آلوده نکنیم و این را به خوبی می دانیم که استان یزد دیگر مهلت سعی و خطا ندارد، استان یزد دیگر طاقت دروغ ندارد و ما خود را در مقابل آسیب گذشته که در سکوت بزرگان، نخبگان، نویسندگان و تحلیل گران اکنون به تهدید بلامنازع تبدیل شده و می رود تا ریشه حیات را در استان بخشکاند مسئول می دانیم و قطعا سکوت در برابر ظلم عین ظلم است.
اما برگردیم به داستان اصلی، دو بزرگوار و انگشتهای اتهامشان درست رودر روی هم و شاید هم اگر دقیق تر نگاه کرده و کنکاش کنیم هر دو درست، برای یک موضوع قلم به دست گرفته و نوشته اند.
شوق الشعرا با یادداشتی کوتاه تحت عنوان “همه راهها در استان یزد به اردکان و تابش ختم می شود!؟ تابش نماینده مجمع نمایندگان در کوثر است یا نماینده چادرملو در کوثر!؟” و دیگری بردستانی با یادداشتی بلندتر تحت عنوان “#جای_خالی_صدوقی_ها یا، #سایه_سهمگین_صدوقی_ها!؟، #شوق_الشعرا وقتی می گوید: «روزبه روز جای خالی صدوقی بیشتر در یزد احساس می شود» دقیقا منظورش چیست؟” جالب تر اینکه هر چند این دو بزرگوار با ۱۸۰ درجه اختلاف فکری سعی در متهم کردن دیگری دارد ولی در عین حال همدیگر را پوشش داده و یادداشت های هم را منتشر می کنند.
این وسط هر چند ما قبلا نقدهایی به رضا بردستانی داشتیم اما یادداشت وی همراه با سند و مدرک بوده و حاوی نکات مهم و کلیدی است. نوشته هایی که در آن سعی شده خیلی موارد از روی عافیت طلبی، ترس و یا نیت خیر به شرط اصلاح سربسته گفته شود تا راه را برای اهل معنا و بازگشت به مسیر درست باز گذاشته باشد. نوشته هایی که به یزدیها می گوید قبری که بر سر آن شیون می کنید -هر دسته ای هر جا- مرده ای در آن‌ وجود ندارد.
شوق در توفانش برای #موسسه_کوثر می نویسد و ائمه جمعه، شورای شهر یزد، اصلاح طلبان یزدی، رسانه ها و منتقدان را متهم به سکوت، استانداری یزد را دنباله رو تابش، باند سفید را به دور از منافع مردم معرفی کرده و موسوی بیوکی را برای نمایندگی یزد ضعیف می داند. اما این وسط تلویحا ضمن حمله به پسر مرحوم صدوقی، منجی را کسی معرفی می کند که اکنون در قید حیات نیست و ما بافقیها و بهابادیها را به یاد روزی می اندازد که در دفتر مرحوم علی رغم اطلاع کامل نسبت به مسائل پیش آمده در موضوع مرز شهرستانهای بافق و بهاباد با اردکان، چادرملو پنجاه پنجاه تقسیم می شود تا به تثبیت مرزهای غصب شده کمک کند.
اما بردستانی که اکثر مواقع با سند و مدرک حرف زده، در نوشته های قبلیش برخی مسئولین را با وجود تهدید این روزهای آب استان به قمار روی معادن متهم کرده، اسلامی، جوادیان، تابش، پورفلاح، زمانی قمی و حتی با کنایه آیت الله ناصری را نیز به لیست شوق اضافه می کند و برخلاف شوق پای صدوقی ها را هم به وسط مهلکه باز می کند و شرایط امروز را محصول مدیریت همه اینها با هم دانسته، خاتمی ها را محصول حمایت صدوقی ها و از پورفلاح بافقی شروع کرده تا تابش، سفید، میرمحمدی اردکانی، موسوی بیوکی، دوستان طالبی، یاران سفید، اطرافیان عارف و حتی آنهایی که تنها افتخارشان عکس گرفتن با خاتمی است همه را در می نوردد تا به چه چیز مهمی برسد؟ در استان یزد چه می گذرد؟! بردستانی از چه می نویسد، سعی دارد چه چیزی را به مردم، نخبگان و یا مسئولین بگوید که نمی گوید؟!

موضوع نامه ی وزارت نیرو به یاری (مدیرعامل شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس) مورخ 13 دی ماه 93 که بردستانی گفته مسئولین بارها مطالعه کرده اند چیست؟ موسسه کوثر وظیفه اش چیست؟ شرکت تامین و انتقال آب خلیج فارس این وسط چکار می کند و انتقال آب خلیج فارس دقیقا به کجا؟
بردستانی ضمن بی اثر دانستن شورای شهر در این مقوله به امری اشاره می کند که ائمه جمعه در جریان آن هستند. آن امر مهم و حیاتی چیست که به زعم بردستانی ائمه جمعه یزد می دانند و سکوت کرده اند؟ که اگر سکوت نکنند از عمق فاجعه ای که بر سر یزد آمده، قرار است یزد به هم بریزد؟

ولی ما می گوییم همه این موارد از سکوت، انفعال، دور شدن از مردم شهرستانها، سعی در نزدیکی به قدرت و ماندن در حلقه آن تحت هر شرایطی، حتی وقوع بی عدالتی، حتی وقوع ظلم، حتی دست درازی، تجاوز و … که در شهرستانهای مظلوم، بی پناه و محروم استان اتفاق افتاده و در حال وقوع است، ظلم و بی عدالتی در تفکیک ناعادلانه حوزه های انتخابیه استان سرچشمه گرفته و کم کم با مرور زمان جری تر شده و سایه شومش را به استان افکنده است و می رود تا عواقب تصمیمات قبلی و بی تفاوتی ها، استان یزد را به کام خود بکشد. وقتی صدای الامان بهابادیها در گذشته و صدای الامان بافقیها بر اثر بی عدالتی، تجاوز و غصب و صدای الامان دیگر شهرستانهای مظلوم، محروم و کمتر برخوردار در تخصیص #نیروی_انسانی و #بودجه_ناعادلانه و به خصوص #بی_عدالتی محرز در تفکیک #حوزه_های_انتخابیه بر اثر عافیت طلبی، در مرکز استان شنیده نشد و نمی شود، حالا می خواهد تاثیرگذاران در استان صدوقیها باشند یا خاتمی ها، تابش باشد یا سفید، اصلاح طلبان باشند یا اصوالگرایان، طالبی بافقی باشد یا میرمحمدی اردکانی و یا هر کس دیگری، این نتیجه و عاقبت آن است که دامان یزدیها را گرفته و باید با آن روبرو شوند.

پ.ن.۱: فقط خدا کند دعوای شوقها و بردستانیها نیز بر سر لحاف ملا نباشد
پ.ن.۲: نوریان در گفتگو با عصر معدن در روز شنبه مورخ ۱۶ تیر ۹۷: آغاز دو پروژه جدید فولادی در چادرملو؛ به سوداي تو مشغولم ز غوغاي جهان فارغ
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *