اما دنیای #سیاست، سیاست زدگی تمامی امور، خود بزرگ بینی، غرور و زیاده خواهی که استان را اسیر کرده، در این سالها همیشه روی کثیفش را به این مردم صمیمی و ساده دل بافق نشان داده تا ساخته شوند تا بفهمند که دور زمانی است در خواب بودند و از این به بعد اگر خواستند بخوابند باید با یک چشم باز بخوابند. اما توصیه ای داریم به همشهریان عزیز تر از جانمان، لطفا کمی منطقی تر عمل کنیم، نه خیلی از رفتن #زاده_رحمانی خوشحال شویم و نه افراطی ناراحت، راه را و حلال تمام مشکلات را گم نکنید، #بیداری شما و پیگیری شما مردم در کنار هم اصل است، شما آدمها را می آورید، بزرگ می کنید و اگر نخواستید کوچک البته در دلها، قلب و ذهنهاتان، شما ها اصلید، مسئولین همیشه فرع بوده و هستند، خادم ماها و جوابگوی ما قطعا. توسعه متوازن در عرصه های مختلف که آینده ای روشن را رقم بزند همیشه نصیب شهرستان و منطقه ای خواهد شد که مردمی بیدار و همیشه در صحنه داشته باشد که موارد مختلف را به شدت رصد کرده و به مسئولین خود گوشزد می کنند و نهایتا خواب را از چشمان بدخواهان می ربایند. در هر صورت در حالی که #زاده_رحمانی می رود، #نماینده_مردم بافق در مجلس شورای اسلامی از زمینهای واگذار شده کیش به خارجیها برای سرمایه گذاری گله کرده و پیروزی طرحش جهت کشاندن وزرا به مجلس در هر سال را جشن می گیرد، شورای شهر و شهرستانی که با هزاران وعده و وعید به مردم آمده همچنان در حال برگزاری جلسه آن هم چراغ خاموش است، مبادا رسانه ای شود؛ اما این جاده است که علی رغم قولهای فراوان هنوز که هنوز است به پایان نرسیده، مرزهای آریز همچنان بلاتکلیف است البته از جهت ما، اختلافات مرزی بین بافق و بهاباد رها شده تا در زمانی مناسب دوباره بین این دو شهرستان تخم تفرقه بکارد، ۳۵ نقطه برنگشته، تمامی معادن بافق بدون انجام تعهدات خصوصی شده، آنومالیها در کش و قوص واگذار شدن است، مدیریت آموزش و پرورش همچنان حاشیه ساز است، اداره های بافق کسری شدید بودجه و کمبود نیروی فراوان دارند، چارت فرمانداری به شدت ناقص است، با وجود انتصاب معاونت دوم تقریبا در فرمانداری تمامی شهرستانها، درب فرمانداری بافق همچنان روی پاشنه یک معاونت می چرخد، فرصت سه ماهه فولاد ابویی تمام شد و به فراموشی سپرده شد، اداره میراث بافق همچنان سرپرستی است، با وجود نیروهای واجد شرایط تحصیلکرده، جوان و پرانرژی هنوز تعدادی از اداره های حساس ما توسط نیروهای غیربومی اداره می شود، عاقبت کتاب جغرافیایی استان و اشتباهات فاحش آن در هاله ای از ابهام قرار دارد، پلی کلینیک تامین اجتماعی تکان ناچیزی خورده ولی هنوز نمی توان آن را پلی کلینیک نامید، تابلوی نیروگاه سیکل ترکیبی سرجایش استوار است، فرودگاه آرزوست، در مدیریت بیمارستان بافق تغییر چندانی مشاهده نمی شود، مقبره وحشی بافقی به زادگاهش منتقل نشده، مدرسه خیری خادمیان پایان نیافته، حتی دفتر تعویض پلاک بافق نیز تعطیل و بلاتکلیف شده است و … انگار که همه آن خیالها و وعده ها به مانند تمام آن حبابهایی که این روزها نقش برجسته ای را ایفا می کنند در ذهنها به یکباره ترکیده و فرو ریخته است. به همه اینها اضافه کنید که فرماندار بافق در شهرستان یزد مشغول به کار شده اما برای بافق شاید فرماندار و یا سرپرستی انتخاب کنند، شاید وقتی دیگر. تنها حرکتی که می تواند تمامی این موارد را در کنار هم تکمیل کند، اعتصاب کارمندان فرمانداری بافق است به جهت رفتن زاده رحمانی!! بسم الله…
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق