از زمانی که ما یاد می دهیم تاکنون هر زمانی که صحبت از #فرماندار و عملکرد فرماندارانی که در بافق و به مردم شهرستان خدمت کرده اند به میان آمده از #بزاز به نیکی یاد شده است، چرا؟! #عباس_بزاز_اصفهانی که از سال ۶۳ تا ۶۸ فرماندار شهرستان بافق بوده چه کار خاصی برای بافق و مردمش انجام داده است؟ دلیل این همه محبوبیت که پس از گذشت سالها نه تنها کم رنگ نشده بلکه هنوز بر ذهن بافقیها و کسانی که آن زمان را درک کرده اند و از نزدیک شاهد عملکرد بزاز بوده اند نقش بسته و ظاهرا تا این زمان هنوز کسی نتوانسته به آن محبوبیت دست پیدا کند چیست؟ ما به عنوان یک فعال سیاسی، مدنی و رسانه ای تا چند وقت پیش هنوز پی به این راز بزرگ نبرده بودیم و بسیار در این خصوص کنجکاو بودیم که چه عامل مهمی می توانست باعث این اتفاق شود که یاد و خاطره فرمانداری که حدود ۵ سال به بافق خدمت کرده پس از گذشت ۳۰ سال هنوز از ذهنها پاک نشده و شدت علاقه بافقیها به بزاز بیشتر از قبل نیز شده است؟ تا زمانی که از یکی از فعالین قدیمی در گروهی تلگرامی نوشته ای دیدیم به این مضمون: “یادش بخیر در زمان فرمانداری آقای بزاز، چقدر گفت و داد زد: برید یه پاسگاه تو زریگان بزنید وگرنه چادرملو را ازتون میگیرن، برادران انقلابی و پابکار بافق گفتن مگه زریگان چند نفر زندگی میکنن که نیاز به پاسگاه داره؟ در اون زمان بزاز اصفهانی دلسوز تر از ما بافقی ها بود. تمام دوستان پابکار و زحمت کش بافقی حتی فکرش را هم نمیکردن دارن نقشه جدید تقسیمات کشوری را اجرا میکنن، مثل الان دلسوزان بافق که غافل از خاکهای از دست رفته بافق به بهاباد و یا شاید مثل قبل درگیر بده بستان سیاسی هستن. آیا چند سال بعد فرزندان ما برای ما چی میگن؟ زمینهای که سال ۷۲ و الان از دست بافقی ها گرفتن حق مسلم مردم بافق هست. یادش بخیر بزاز، بزاز”
خب با همین یادداشت کوتاه و اعتراف تلخ یکی از فعالین ۳۰ سال قبل تاریخ شهرستان بافق می توان به دلایل روشنتری به جهت این محبوبیت تمام نشدنی پی برد و حقایق و واقعیات تلخ تری را می توان از همین اعتراف کوتاه استخراج کرد. البته در ادامه آن یادداشت کوتاه اشاره ای به افراد موثر آن زمان با حروف اختصاری اسامی آنها نیز شد که از آوردن آنها در اینجا معذوریم.
اما اولین و مهمترین موردی که به روشنی می توان از همین نوشته استخراج کرد این است که دلیل رفتن #بزاز_اصفهانی و آمدن #حسین_اخیری_اردکانی و به دست گرفتن سکان فرمانداری بافق چه بوده است. آن زمان دقیقا، زمان کمتر شدن و نه قطع شدن کامل نفوذ اصفهانیها در شهرستان بافق که بیشتر به خاطر وجود منابع سنگ آهن در این منطقه بوده و شروع نفوذ شهرستانی زیاده خواه در بافق و در سایه خواب زمستانی بافقیها بود و دوران سیاهی را برای ما و مردم بافق رقم زده که تاکنون نیز ادامه دارد. اخیری اردکانی در ۴ سال دوران فرمانداری خود در بافق در کنار صحرایی اردکانی، معاون سیاسی وقت استان توانست ماموریتهای واگذار شده را به درستی به سرمنزل مقصود برساند و از قبل این خوش خدمتی بزرگ پله های ترقی را طی کند. واقعیت بسیار روشن است، همانطور که با کمک عده ای که همیشه منافع جناحی و حزبی خود را مقدم بر منافع شهرستان می دانستند، مدیر بومی و سردار سازندگی بافق برکنار و احمدیه غیر بومی مدیر عامل سنگ آهن شد و با پشتوانه و حمایت همان قشر توانست پاداش خوش خدمتی خود در تعطیلی چندین ساله تمامی طرحهای جوار معدنی و توسعه ای این شرکت و جداسازی آنومالیهای سنگ آهن از آن با صورتجلسه ای شبهه ناک را با گرفتن کرسی اداره کل صنعت، معدن و تجارت استان اصفهان بگیرد. نکته جالب این دو داستان اینکه افراد موثر در زمان فرمانداری اخیری تقریبا همان افراد در زمان احمدیه بودند.
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق

  1. رضا

    فرمانداران شهر ما هر چه به دوره معاصر نزدیک شده اند ریاکار و دورو شده اند فقط با خبرنگار سرو کار دارند دوست دارند کارهایشان را مردم بدانند انگار نه انگار که وظیفه شان را انجام می دهند توی صفحه اینستاگرامشان بروید می بینید چقدر از خودشان تعریف می کنند و مردم بدبخت زیر پست هایشان تعریف و تمجید الکی می کنند

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *