از طرف اموزش شرکت سنگ اهن مرکزی به کلاس امداد و کمکهای اولیه معرفی شده بودم . با خود میگفتم چه نیازی است که در این کلاسها شرکت کنیم؟ کلاس در چند جلسه برگزار شد و مدرس کمکهای اولیه و نحوه امدادرسانی به مریضان اورژانسی را تعلیم داد. تابستان سال گذشته با خانواده و دیگر اعضای فامیل برای زیارت به سمت مشهد حرکت کردیم. ظهر برای ادای نماز و صرف نهار در کنار مسجدی بین راه توقف کردیم. بعد از نماز برای استراحت و صرف غذا به محل استراحت مسافرین مراجعه و پس از اماده شدن غذا مشغول خوردن شدیم. در حین خوردن ، لقمه غذا در گلوی کودک پنج ساله یکی از اشنایان گیر افتاد که راه نفس کشیدن را سد کرد، رنگ صورت عوض شده و کودک به حالت غیر عادی دچار شد، والدین کودک سراسیمه کودک را بغل کرده ولی نمی دانستند که چه باید انجام بدهند. بقیه فامیل هم هاج و واج فقط نظاره گر این صحنه بودند. پسر را گرفته و روی زمین خواباندم و از دیگران خواستم محیط را خلوت کنند، با توجه به نکاتی که در کلاس اموزشی اموخته بودم به انجام ان پرداختم. همه نگران و مضطرب شده بودند، مادر که بی تابی می کرد و دیگران دست به دعا برداشته بودند، رنگ چهره پسر عوض شده بود. بعد از انجام مراحل به ترتیبی که اموزش دیده بودم ،علائم حیاتی در کودک نمایان شد و پسر شروع به گریه کرد. خدا را شکر خطر رفع شده بود ، فامیل همگی خوشحال و از من تشکر می کردند. مادر کودک که بچه اش از مرگ نجات یافته بود مرتب از من تشکر می کرد و من خوشحال از اینکه توانستم با استفاده از نکات اموزشی و انجام ان به کودک زندگی دوباره ببخشم. در اینجا بود که به اهمیت کلاسهای اموزشی امداد و نجات که سنگ اهن برگزار کرده بود پی بردم و توصیه میکنم ادارات دیگر نیز چنین کلاسهایی برای کارمندان خود برگزار نمایند تا انها نیز با فراگرفتن آن نکات در هنگام مواجه شدن با چنین اتفاقاتی بتوانند مفید واقع شوند.

محمود حاجی محمدی بافقی

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *