دیروز، امروز و فردای قصه ی پرغصه ی #اصلاحات در یزد
اصلاحات به #خاتمی_ها و #صدوقی_ها خدمت کرد یا خاتمی ها و صدوقی ها به اصلاحات؟!
✍رضابردستانی
در روزگارانی که #شهیدصدوقی در یزد به معنای واقعی کلمه همه کاره بود و نیز در روزگارانی که #آقاسیدروح_الله_خاتمی از اخلاق و بایدهای اخلاقی می گفت، نه کسی مدعی #اصلاحات بود و نه کسی بر استرسرکش #اصولگرایی به تاخت می رفت.
به زعم بنده، بر اساس مرزبندی های امروز؛ نه صدوقی بزرگ اصلاح طلب بود نه آقا سید روح الله! شهید صدوقی را می توان #اصولگرای_سنتی محسوب کرد و آیت الله خاتمی را #اصولگرای_میانه_رو یا همان معتدل!
زمانه چرخید و چرخید و از این دو خانواده که با هم وصلتی هم داشته اند، سید محمدخاتمی به سمت وزارت فرهنگ و ارشاد رسید و محمدعلی صدوقی به مقام نمایندگی مجلس و بازهم زمانه چرخید و چرخید تا خاتمی شد رئیس دولت هفتم و هشتم و صدوقی شد امام جمعه یزد.
از این جا به بعد، راه اندکی عوض شد، صدوقی مسیر اعتدال را پیمود و خاتمی سردمدار اصلاحات شد، اصلاحاتی که همیشه در ایران حضور و وجود داشت و اما مبتکر #گفت_و_گوی_تمدن_ها، روش و منشی را پی گرفت که به مذاق نخبگان جامعه خوشتر می آمد و به همین سادگی شد به اصطلاح #رهبراصلاحات!!!
انقلاب در مسیر حرکتی خود، به ناگاه دربست در اختیار اصولگرایان اعم از سنتی و میانه و تندرو قرارگرفت به گونه ای که هشت سال مجلس و پاستور یک جور فکر می کردند اما اصلاحات به هر جان کندنی بود راه خوددرپیش گرفت و بازنایستاد اما نه فقط با رشادت سیدمحمدخاتمی که با هزینه های سنگینی که برخی چهره ها حتی تا پای جان بدان وفادار ماندند و پرداخت کردند.
از خانواده صدوقی کسی به دنبال قدرت و مکنت نرفت اما از خانواده خاتمی یکی ـ دو نفر عزم مجلس کردند و دیگری از دیگران عزم مدیریت های خرد و کلان اما کشوری. قصد بازبینی نقش خاتمی ها و صدوقی ها در روند انقلاب، انقلابی که این روزها پشت سد دلار6000تومانی نه دست و پا می زند که دارد جان می کند!!! نداریم اما حوادثی در حال رخ دادن است که مجبوریم به روش #احمدی_نژاد که در روزگاری بریاد مانده اما تلخ! پرسیده بود:«آقای #میرحسین_موسوی! فرزندان آقای #هاشمی و #ناطق_نوری در مملکت چه می کنند؟!!! بپرسیم خاتمی ها و صدوقی های برجای مانده از نسل های دیروز در #یزد و #ایران چه می کنند؟
تاوان و هزینه دخالت ها و اعمال قدرت کردن ها و قدبرافراشتن ها و حتی سکوت های معنادار اختیارکردن را چه کسی خواهد داد؟ شیخ محمد صدوقی یا سیدمحمد خاتمی؟ #تابش کجای انقلاب است؟ کجای اصلاحات؟ تابش های دیگر، خوشه چین خرمن انقلاب اند یا کُنده ی زیر ساطور؟ این همه حرص و ولع برای در همه جا بودن و دیده شدن! کی می خواهد فروکش کند؟
شیخ محمد صدوقی چه می کند؟ نقش و وظیفه اش چیست؛ فقط و فقط سکوت و پشت پرده نشینی؟ مگر نمی داند مدیرانی که این روزها دست از میز و صندلی و قدرت، حتی به قیمت جان و ناموس و آبرو نمی شویند یا برای رسیدن به پست دست به هرکاری می زنند! بی یا باواسطه حاصل اعتماد پدر و پدربزرگان اوهستند! پس چرا به این مسائل فکر نمی کند؟ ورود پیدا نمی کند؟ این که کناره بگیریم و نظاره کنیم و سکوت پیشه کنیم که نشد کار! نشد حرف! کدام یک از مدیران فعلی استان که بعضا بیشتر از 30 سال از خدمت صادقانه یا حتی ویران کننده شان می گذرد! را سراغ دارید که محصول اعتماد یکی از صدوقی ها نباشند؟ یا یکی از خاتمی ها؟ یا دست پروده تابش؟
امثال #سفید و #شهسواری و #دعایی و #باغستانی و #اولیاء_ها و باقیمانده هایی که حوصله سرشماری آنان را نداریم از زیر بوته که در نیامده اند! آمده اند؟ یا مورد عنایت شهید صدوقی بوده اند یا برکشیده محمدعلی صدوقی یا منظور نظر آقاسیدروح الله یا موردعلاقه سیدمحمدخاتمی یا مورد حمایت تابش!
این خلاصه ای از تاریخ سی ساله ی سیاسی یزد است. با سکوت و لبخند و گلایه مندی هم حل نمی شود. بالاخره باید فهمید فلان مدیر چرا به هیچ وجه ممکن حاضر نیست جای خود را حتی به پسر خود بدهد؟! این چه معنایی دارد که 36 سال از مدیریت یک نفر در یزد بگذرد؟ این یعنی چه که برای مثال مدیرکل مخابرات استان از نسلی باشد که فکس هم برایش قیامت کبری بود؟! این یعنی چه که همچنان گروهی مشخص با تصمیم و انتخاب خود آن هم فقط در تهران جلسه آب تشکیل دهند؟ #کارتل_بزرگ_نیروگاهی_ایران دوست کیست؟ مورداعتماد کدام یکی از این دو خانواده است؟ این ها ریشه دارد؟ تاریخی و اجتماعی… این ها محصول مدیریت ملوک الطوایفی است که دیگر جامعه ی خسته از #اقتصادسیب_زمینی_پیاز آن را بر نمی تابد.
بالاخره یکی باید بیاید جواب بدهد که این همه احساس خودبزرگ بینی را تابش از که به ارث برده و از کدام ناحیه به دست آورده، از خواهرزاده سیدمحمدخاتمی بودن یا از پسرخاله شیخ محمد صدوقی بودن؟!

https://t.me/rezabardestanii/8664
https://t.me/rezabardestanii