زن؛ مرد؛ تفاوت یا تضاد؟!
وقتی بعضی از اظهار نظرات و نوشته های شبکه های اجتماعی را مطالعه میکنم، تعجب میکنم که چطور میشود در رابطه با موضوع مهمی همچون خانواده، زن و ازدواج تا این حد با نگرشی سطحی برخورد کرد و از ارزشگذاری های مندرآوردی استفاده نمود. ما در جامعهای اسلامی زندگی میکنیم؛ جامعهای که بنا به دستورات خداوند پایه گذاری شده است. همان خداوندی که برای زن و مرد به یک اندازه ارزش قرار داده است و اگر توانایی هایی در وجود مرد قرار داده، به همان نسبت توانایی هایی را نیز به وجود زن بخشیده است. درسته این توانایی ها مشابه نیستند اما هر دو را در رسیدن به یک هدف که همان رسیدن به تکامل و کمال است، یاری میکند.
مرد استعداد هایی دارد که زن ندارد و متقابلا زن استعداد هایی دارد که مرد از آن ها بهرهمند نیست. اما هیچکدام بر دیگری برتری ندارد. خداوند نیز در قران میفرماید: “هیچ گاه در آرزو و تمنای به دست آوردن توانایی هایی که از جانب و فضل خداوند به دیگری بخشیده شده، نباشید و سعی کنید در همان فضل و توانایی هایی که به شما داده شده به بهترین شکل عمل کرده و به سمت کمال و هدف خود حرکت کنید و هرکدام همان استعدادی را که دارید رشد بدهید.” (۳۲ نساء)
بنابراین به راحتی نمیتوان ترازویی را تصور کرد که در یک طرف آن زن و در طرف دیگر مرد قرار دارد و ادعای نامتوازن بودن این ترازو را کرد. امروزه بسیاری معترض به زندانی و منزوی شدن زن در خانه هستند. بنده منکر حضور زن در اجتماع به خصوص عصر حاضر در مواقع لزوم نیستم اما بهتر است حد و چهارچوب آن مشخص شود که تا چه حد؟ زن هایی که دم از له شدن حقوق خود در جامعه میزنند و تمام فکر و ذکرشان رقابت با جنس مخالف در عرصه های اجتماعی و اقتصادی است، زنانی که تمام تلاش خود را انجام میدهند تا نشان دهند ما هیچ چیز کمتر از مردان نداریم؛ این ها ارزش زن را به میزانی که به مرد شباهت دارد میدانند و خواسته یا ناخواسته از یک تفکر فمنیسمی پیروی میکنند که راجع به آن در شماره پیش مقداری توضیح دادیم وهمان طور که گفتیم متاسفانه در صدا و سیما و حتی رفتار مسؤلین کشور این تفکر به کرات دیده میشود. در هر صورت میشود در جامعه حضور داشت و نقش موثری را ایفا کرد اما نه به قیمت زیر پا گذاشتن ارزش ها و مسؤلیت های واقعی خود. در قران آمده است: “مردان قوام زنان هستند…” آیا این بدان معنی است که مردان برتر از زنان هستند؟ یا به زنان از طرف دین ظلم شده است؟
خیر؛ منظور از قوام بودن مرد در اینجا، عهده دار بودن هزینه های زندگی و معیشتی از جانب مرد است. این وظیفه به عهده مرد قرار داده شده تا زن به بالاترین و والاترین مسئولیت دنیا که همان تربیت فرزند است، با خیالی آسوده و فارغ از هرچیزی بپردازد. زن به اقتضای داشتن احساسات قوی و روح لطیف تری که دارد، مسئول تربیت روحی خانواده است. آغوش مادر است که فرزندان بزرگی برای آینده یک کشور میسازد؛ فرزندانی که بستر رشدشان جز با چشیدن آرامش و مهر مادری فراهم نمیشود. این وظیفه را هیچ معلم و مدرسه و یا هیچ مکان و شخص دیگری نمیتواند همچون مادر انجام دهد.
حال سوال من از آن به ظاهر روشنفکر ِکوتهفکرِ فمنیسمیِ غربگرا که از منزوی بودن زن در خانه شاکیست، این است که آیا سعی در داشتن رفتار مردانه در شان و ارزش یک زن در مقام مادر هست؟ و آیا به قیمت از دست دادن جایگاه اصلی زن در خانواده میارزد؟
تاکید میکنم که منکر حضور زن در مواقع لزوم در جامعه نیستم اما فراموش نشود که خطیرترین وظیفه اجتماعی زنان در جامعه این است که با حفظ آرامش و ثبات خانواده، فرزندان بالغ و آیندهسازی را پرورش دهند. اگر مشکلات زنانی را که محکوم به خشونت و بی مهری شدهاند را ریشه یابی کنیم و دنبال علت اصلی آن بگردیم، بدون شک در نهایت پی میبریم که عامل اصلی این مشکلات در بیتوجهی کردن به ارزش واقعی زن و همه نکاتی که از طرف زن ذکر شد، میباشد.
خوب است هر از گاهی به قرآن و آیات خداوند سر بزنیم تا جواب تمام سوالات خود را بیابیم. سوال هایی که اگر برایشان پاسخ درستی پیدا نشود، منجر به شکلگیری تفکرات غلط در ذهن میشود و وای بر زمانی که آن تفکرات غلط را در اقوال، نشریه ها و فضا های مجازی نشر دهیم!
مراقب این باشیم که در مسائل فرهنگی و اصیل دینی خویش از چه کسانی خط میگیریم. شاید بد نباشد به این پرسش فکر کنیم: پیرو فرهنگ اصیلِ دینی و الهی خود هستیم یا فرهنگ بی ریشه و مدرنیته غرب؟!
به امید آن که بیشتر مشکلاتمان با پاسخ به این سؤال، ریشهیابی و حل شود.
نویسنده : محمدصالح قاسمی
@nashriyesib