از “تخته بافقی” تا موشک های نوار غزه 
(سردار شهید حاج ناصر جمال بافقی )
یکی از طراحان و اولین نفرات حوزه صنایع موشک سازی ایران سردار حاج ناصر جمال بافقی بود که از روزهای آغازین تلاش سپاهیان ایران در بومی سازی صنایع موشکی با اختراعات و ابتکارات خود پایه ریز این صنایع مدرن و کارامد بود. او در نبود امکانات اولیه و برای بهره مندی از مواد اولیه داخلی و قطع وابستگی خارجی برای تست موشکها تخته ای را ابداع نموده بود که هنوز هم بین دوستانش در صنایع موشکی به ” تخته بافقی ” مشهور است اگر چه عاقبت در همین راه جانش را تقدیم انقلاب و استقلال کشور نمود. حاصل آن تخته و آن تلاشها حالا در قالب موشکهایی تبلور یافته که امنیت اکثریت شهرهای اسراییل را به باد فنا داده است.
او که بود؟
حدود ۱۳ سال قبل یعنی ۱۳۸۰ خورشیدی در نزدیکی های زینبیه سوریه وارد مطب پزشکی شدم که می دانستم اصالتا بافقی است!!! منتظر ماندم تا بیمارانشان رفتند و جناب آقای دکتر جمال بافقی خودشان آمدند و یکساعتی به زبان عربی و فارسی شکسته از آبا و اجداد و شغل و سوابقشان سئوال کردم و نوشتم. مطالب آن دیدار را در کتاب مفاخر بافق آورده ام. جدشان از ایل و تبار جمالی های فعلی بافق بود که سالیانی دور به عراق و کربلا مهاجرت کرده بودند و الان خانوداه گسترده وبزرگی را در کربلا؛نجف، دمشق، تهران و شیراز تشکیل داده اند.
از دیگر سو، دیروز افتتاحیه ساخت سریال سردار شهید طهرانی مقدم برگزار شد. همان که پدر موشکی ایران بشمار می آید و در انفجار مقر موشکی ایران بهمراه عداه ای از دوستان و همکارانش به شهادت رسید. طهرانی مقدم هم یزدی بودولی همه جا نام او را بر زبان می آورند ولی نامی از همکار پر تلاشش یعنی سردار بافقی نیست اگر چه در همان مقر و در حادثه ای جدا گانه به شهادت رسید!
شهید ناصر جمال بافقی ساکن کربلا بود. نوجوان بود که صدام خانواده او را از عراق بیرون کرد. قبل از انقلاب سربازی رفت و تولیدی راه انداخت. با شروع جنگ کار را رها کرد و سر از جبهه درآورد. استعداد و خلاقیت حاج ناصر سالها راه گشای بسیاری از پروژه های موشکی شد و سرانجام در ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ در سن ۵۳ سالگی به شهادت رسید.
همه‌ی آدم‌ها وقتی که به دنیا می‌آیند، هم قدند. بعدها همین طور که بزرگ ‌شوند قدشان هم با هم فرق می‌کند.
هر خیر و خوبی که می‌کنند چند سانتی‌ متر به قدشان اضافه می‌شود و با هر بازیگوشی و بدرفتاری، یکی دو سانتی ‌متر آب می‌روند. حاصل این جمع و تفریق‌هاست که قد آدم‌ها را معلوم می‌کند
جنگ که می‌شود خدا نردبان شهادت را از آسمان پهن می‌کند تا برسد نزدیکی‌های زمین. کافی است قد کسی کمی بلند‌تر ار بقیه باشد. با اندک تقلایی می‌تواند نردبان را بگیرد و بالا برود. آنقدر بالا که دیگر عقل ما کوتوله‌ها به درک آن قد نمی دهد .
جنگ که تمام می‌شود خدا نردبان شهادت را هم می‌کشد سمت آسمان. آنقدر بالا که دست هرکسی به آن نرسد. بالا رفتن آنقدر سخت می‌شود که مردم نردبان را فراموش می‌کنند و مشغول زمین می‌شوند. کم‌ کم کوتاهی مُدِ روز می‌شود و بلندی عیب بزرگ .
در این زمانه است که شهادت می‌شود هنر مردان بزرگ. مردانی که آنقدر بلندِ بلندِ بلند شده‌اند که آسمان دنیا برایشان کوتاه شده‌ است. دستشان را به نردبان گرفته‌اند و از میان ما رفته‌اند. از میانِ ما آدم‌های کوتاه و بلندی که با حسرت سر به فلک سائیدنشان را به تماشا نشسته‌ایم و منتظریم تا یکی اختلاف قد ما و آنها را بگیرد تا فاصله‌ی میان زمین و آسمان را محاسبه کرده باشیم.
حاج ناصر جمال بافقی از این دست مردان بزرگ بود . شهید جمال بافقی حتی در دوران بازنشستگی هم اگر ایده جدیدی به ذهنش می‌رسید حتما به محل کار سابقش می‌رفت و این ایده را با اعضای جدید در میان می‌گذاشت. حال که موشکهای ایرانی حماس آسایش را صهیونیستهای تل آویو نشین گرفته به روح بزرگ وملکوتی آن شهید والا مقام که در تجهیز توان موشکی ایران اسلامی که بعدها منجر به پرتاب سفینه های فضایی و علمی نیز گردید درود می فرستیم وانشالله زندگی نامه مشروحش را در آینده خواهم آورد.
سید محمد میر سلیمانی بافقی/تیرماه ۱۳۹۳ مشهد

برچسب ها : ,

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *