غم سراغ من دیوانه از آن یار گرفت در نظر هر چه به خود داشت پدیدار گرفت آمد از طَرفِ لبش بر رخ ما زار نشست صد عجب بر دل یارم که چنین کار گرفت من کنون با دوصد آن غم شده ام مست خراب که نکو خلعت پاکیست که ایثار گرفت شادم از این […]