شنیده شده طی یک طراحی هماهنگ، فاطمی استاندار یزد که در دور قبل رقیب نماینده حوزه مهریز بوده هر چه به انتخابات مجلس نزدیک می شویم بیشتر نمایان می شود که عزمش برای رسیدن به مجلس جدی است، برای تغییر مدیرعامل سنگ آهن و جایگزینی وی که بومی است با مدیر عاملی غیر بومی، جوان، بدون سابقه لازم اجرایی، فنی و تخصصی برخلاف صورتجلسات شوراهای تامین استان و شهرستان، صورتجلسه های ۹۳/۶/۸ و ۹۳/۶/۹، صورت جلسه هایی که با موافقت شورای پنجم و صباغیان نماینده وقت کارگران سنگ آهن در زمان مدیرعاملی جواد عسکری سنگ آهن خصوصی شده و ۷۱/۵ درصد از این شرکت با طلب صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد کشور از دولت تهاتر شد، صورتجلسه ۱۴۰۰/۱۰/۲ که با تنظیم آن صباغیان اجازه داد حمیدیان، مدیرعامل فعلی به جای رضا فلاح مبارکه جایگزین شود موافقت غیر رسمی می کند.
صباغیان و همراهیان وی که تمام آمال خود را در سنگ آهن و تعیین مدیرعاملی دست نشانده خود در آن شرکت می بیند که قرابت شدید و حمایتهای عجیب وی و تیم همراه از ابویی، رقیب جدی سنگ آهن نیز به این امر کمک و انرژی شایانی بخشیده، بدون در نظر گرفتن خواست اکثریت مسئولان شهرستان، شوراهای کارگری سنگ آهن و اکثریت کارگران این شرکت و مردم بافق، تمامی تعهدات و صورتجلسات گذشته، از حول حلیم در دیگ تدارک دیده برای وی میافتد و در جلسه ای که قرار است مدیرعاملی غیر بومی و سفارش شده به جای مدیر بومی سنگ آهن معرفی شود در تهران شرکت می کند.
البته استاندار یزد که فردی باهوش است با موافقت اولیه چند هدف را دنبال می کند که فعلا به اولین آن دست یافته است و آن اینکه دست صباغیان برای مردم بافق و کارگران سنگ آهن و تمام گزینه های مطرح بافقی جهت مدیرعاملی این شرکت که از جانب اطرافیان وی به آنها بارها قول‌هایی داده شده رو می شود و همگان به این نتیجه می رسند که شعارها و صورتجلسات و قول و قرارها تا جایی مهم هستند که بر خلاف منافع عده ای نباشند وگرنه نتیجه سالها تلاش مردم و کارگران سنگ آهن، هزینه دادنهایشان با اعتراضها، محدود شدن ها، آسیب دیدنها و حتی زندان رفتن و دارای پرونده شدنهایشان به طرفه العینی دود هوا می شوند و صباغیان می پذیرد که فردی غیر بومی سکان این شرکت بزرگ را در دستان ناتوان خود بگیرد.
ناگفته نماند که به نظر می رسد اتحاد ناقص و ناپایداری که شکل گرفت فقط برای سست کردن جای پای حمیدیان مدیرعامل فعلی و شکستن و بی اثر کردن صورتجلسات گذشته و تعهدات صندوق بود تا دیگر بحث و اعتراضی به مدیرعامل غیر بومی نباشد و دقیقا به همین خاطر بود که در محافل غیر رسمی عنوان شده بود که ندایی موقت است و این یعنی اینکه وی قرار بود راه را برای مدیرعامل بعدی که قطعا غیر بومی بود باز کند. و پر واضح است که اگر این تغییر با سپر قرار دادن صباغیان و همراهی کامل وی و همراهیان او بدون تنش صورت گرفته بود در مرحله بعدی به احتمال زیاد قرار بود تا طراحان و افراد پشت صحنه برای تحمیل گزینه پیشنهادی خودشان به میدان بیایند که نشد که بشود.
در کل اظهر من الشمس است که همه طرفهای درگیر در مقوله سنگ آهن، وضعیت فعلی آن، آینده این شرکت و آینده ۷۰۰۰ کارگری که سنگ آهن محل ارتزاق آنهاست برای آنها در درجه دوم اهمیت قرار دارد که با زرنگی و به خیال خام خود هدف اصلی و اول خود را پشت اینها پنهان کرده اند و آن هدف اصلی انتخابات مجلس است. و چه ساده و بی اطلاع و خام است شوق الشعرا در طوفان یزد که می خواهد به همه جا هم سرک بکشد هر چیزی را هر کسی فرستاد در کانال خودش کار می کند.
پ.ن.۱: رقابت شدید در مقوله دو بانده کردن جاده بافق به بهاباد و ارتباط آن به آرای مردم بهاباد کاملا مشخص است و این روزها بافقی های بیشتری به پشت پرده ها دسترسی پیدا می کنند که چطور یک بافقی برای اخذ رای این روزها با تمام توان حتی می توان گفت در کسوت نماینده بهاباد در مجلس شورای اسلامی به میدان آمده تا جاده ای که مدیران سنگ آهن شفاف اعلام کردند این جاده کد دار شده و اختصاصی است و به هیچ وجه امکان عمومی شدن ندارد را با وجود معادن و خطرات آتشباری دو بانده کند.
پ.ن.۲: اما برای آن متن کوتاه طوفان یزد که برایش ارسال شده باید گفت، دلیل اصلی جابجایی مدیر فعلی سنگ آهن در نوشته بالا مشروح عرض شد اما برای بدهی ۶ هزار میلیاردی بهتر است که طوفان یزد با مدیران سنگ آهن مصاحبه ای داشته باشد تا آلت دست عده ای قرار نگیرد و متوجه شود که این بدهی از چه سالی و از زمان کدام مدیران عامل به مدیر فعلی به ارث رسیده است. اما در خصوص سازمان بازرسی هم مردم، هم کارگران و هم شوق الشعرا و طوفان یزد بدانند که ورود کرده و شنیده شده افرادی از دوره مدیرعامل سابق خواسته شده اند و جای نگرانی نیست.