قسمت اول؛ روزهای سیاه ظاهراً قرار است پایان هر سال در مقوله ای خاص تکرار شود و این کابوس تحقیر شدن ها و از دست دادن ها قرار نیست به این راحتی و در هیچ دولتی دست از سر بافق و مردم شریفش بردارد. معامله هایی کثیف، دور زدنهای قانونی، انفعال بعضا آگاهانه و ضعف مسئولان غیر بومی، خیانت به مادر و ناموس شهرستان توسط بومی ها قرار است ده ها سال بلکه صدها سال بافقی ها و نسل بافق را رنج دهد.

با وجود اینکه فکر کردیم با چند اعتصاب و فرستادن یک نماینده بومی به مجلس بیدار شدیم و چه شعارهای پوچی که ندادیم اکنون باید بپذیریم که اگر نسل دهه ۷۰ در تنظیم یک صورتجلسه، خیانت کارانه یا از روی نا آگاهی کلاه سرشان رفت ما در این سالها نصف بافق را به همراه یک بخش از آن، مهدی آباد با مرزهای آن را از دست داده و اگر فعلا از بحث اختلاف مرزی در محل شرکت ذوب روی بگذریم در شرف از دست دادن چاه گز به همراه مرزهای آن هستیم.

با وجود موارد بالا که سالها است بر اثر امضاء چند نفر گلوی بافق را فشرده این روزها دو خبر همه را در شوک فرو برده که این داستان غم انگیز بافق قرار است تا کی ادامه داشته باشد؟ اول اینکه از معدن مهدی آباد بافق بزرگترین معدن سرب و روی خاورمیانه هیچ مسئولی، تاکید می کنیم هیچ مسئولی چه بومی چه غیر بومی، از شورای پنجم تا ششم، فرماندارها و بخشدارها و امام جمعه ها و دادستانها حتی سایت های خبری و نخبگان بافق هیچ کدام حرفی نزدند و روابط عمومی نماینده مردم بافق در مجلس شورای اسلامی برای دومین بار و اینبار در خبر نشست صباغیان با وزیر صمت از این معدن به عنوان معدن سرب و روی مهریز نام برد.

اما بحث مرزی آنومالی های ۱۴ و ۱۴a که دقیقا در خاک بافق قرار دارد در صورتی که از اول سال ۹۹ پرداخت دو درصد آن به دلیل آنچه اختلاف گفته می شود قطع شده هیچ مسئولی چه بومی و چه غیر بومی از بافق یکبار هم پرداخت این مبلغ را که اکنون از عدم پرداخت آن دو سال نیز گذشته تا زمان تعیین تکلیف نهایی، مطالبه و پیگیری نکرد تا ادعای واهی بهاباد که به عنوان فرزند صغیری ۱۲ سال بیشتر نیست از مادر خود بافق جدا شده و بعد از ۱۲ سال هنوز هم شرایط شهرستان شدن را ندارد اوضاع پیچیده تری به خود بگیرد.

ادامه دارد…

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *