اعلام خبر برگزاری جلسات کارگروه پیگیری مطالبات بعد از سه سال تعطیلی در بحبوحه تغییرات در شرکت سنگ آهن، تحولات پایه ای در این شرکت، خبرهای خوب مبنی بر شروع بکار پروژه دو میلیون تن کنسانتره بعد از ۸ سال بلاتکلیفی، برنامه ریزی برای احداث نیروگاه سیکل ترکیبی به زودی، ارائه برنامه جهت پرعیارسازی انبارهای چغارت، فرآوری باطله های کنسانتره سدهای باطله طی دو ماه آینده بعد از حدود ۱۶ سال، اعلام خبر سرمایه گذاری درشت ذیل شرکت سنگ آهن توسط عزیزی معاون سیاسی استاندار یزد با این لفظ که مبلغ آن به ذهن شما هم خطور نمی کند، در دستور کار قرار گرفتن تعیین تکلیف کارخانه آگلومراسیون و اذعان مدیرعامل سنگ آهن به سرمایه گذاری با ارقامی تا ۵۰ هزار میلیارد به شرط همراهی مسئولان شهرستان و استان آن هم طی چند ماه از شروع بکار تیم جدید اینقدر مضحک است که مرغ پخته در بشقاب از خنده ریسه می رود و اوج دستپاچگی موج سواران را از رو شدن دستان خالیشان نمایان می کند.

نکته جالب توجه داستان هم اینکه طی روزهای اخیر برخی از مدیران سنگ آهن برای مصاحبه جهت انتخاب عضو دوم بومی هیات مدیره با نظر مسئولان شهرستان به تهران رفته اند. این در صورتی است که مسئولان شهرستان مطابق معمول نتوانستند روی یک گزینه اجماع کنند و مدیون هستید اگر فکر کنید برگزاری این جلسه کارگروه در شرایط فعلی و با این عجله برای فشار به صندوق و تیم جدید سنگ آهن جهت تایید و معرفی گزینه عده ای باشد و قرار است از مردم و کارگران سنگ آهن استفاده ابزاری شود که اگر تیم جدید زیر بار این امر برود به نوعی به شعارهای قبلی خود، مردم بافق و شرکت سنگ آهن خیانت کرده است، شرکتی که بعد از اعتصاب سال ۷۹ طی ۱۰ سال گذشته ۳ اعتصاب را پشت سر گذاشته و بزرگترین و طولانی ترین اعتصاب تاریخ کشور را به نام خود ثبت کرده است. شرکتی که با وجود صورت‌جلسات متعدد با دو کارخانه تعطیل و عدم توانایی برای فروش محصول خود به مرز ورشکستگی رسیده که اگر فقط چند ماه تولید یا فروش نداشته باشد توان پرداخت حقوق از منابع داخلی خود را نیز ندارد. شرکتی که فرزند آن در همین نزدیکی توانسته بدون صورتجلسه و اعتصاب و اعتراض و فقط با کار کارشناسی و تخصصی و جذب سرمایه گذار در آرامش بدون حضور و دخالت سیاسیون سود یک ماهه ای بیشتر از کل سود سال سنگ آهن رقم بزند.

اما جهت اطلاع مردم عزیز بافق و کارگران شریف شرکت سنگ آهن سناریوی صورتجلسه بازی فقط برای فشار به مدیران سنگ آهن جهت پیگیری منافع گروهی است که آنقدر زیاد مصداق دارد که بازگو کردن آن در این متن نمی گنجد. نکته جالب و طنز داستان هم اینکه برخی قوانین که اجرای درست آن نیز ناظر دارد را در قالب صورتجلسه می آوریم و دلمان را به این صورتجلسات خوش می کنیم. برخی بندهای نامه ۱۶ بندی وزیر وقت رفاه نمایشی و کارهای روتین و روزمره سنگ آهن بود که قانون هم به آن شرکت برای اجرا تکلیف کرده بود و بر اثر نداشتن اطلاع کافی و تخصص لازم مسئولان شهرستان به نوعی ریشخند آنان بوده است. اما صورتجلسه تنظیمی با شرکت معادن بافق از صورتجلسه های سنگ آهن نیز جالب تر است.

باید به حال این شهر گریست که تنظیم همین صورت‌ جلسات هم خودی و غیر خودی دارد و از تنظیم صورتجلسه برای مجتمع معادن سنگ آهن فلات مرکزی، وارث تمام معادن منطقه اصلا خبری نیست، مجتمع فولاد ابویی با حمایت برخی سالهاست به ریش بافقی ها خندیده است. از نماینده بومی مردم بافق در مجلس شورای اسلامی می خواهیم در جلسه پیش رو گزارشی از پیگیری اختصاص ۱۵ درصد از سهام سنگ آهن به شهر که بر عهده خودشان بوده به مردم ارائه کنند و بگویند در این شش سال چند بار از تریبون مجلس برای مرزهای غصب شده بافق در محدوده اردکان، مهریز و بهاباد و مقوله تامین خوراک سنگ آهن داد زده اند و بالاخره چه زمانی قرار است فولاد ابویی به بهره برداری برسد؟

محمد رنجبر، رییس شورای شهرستان بهتر است در جلسه کارگروه از صورت جلسه تنظیمی برای مرزها با بهاباد در منطقه چاه گز و کلاهی که سرشان رفته برای مردم بگوید. به مردم بگویید که بالاخره سرنوشت پرونده پر از حاشیه پیگیری مرزهای جغرافیایی با اردکان با حواشی مالی آن چه شد؟ به مردم توضیح دهید معدن مهدی آباد در مرزهای کدام شهرستان است؟ شکستتان در پرونده پیگیری ۱۵ درصد سهام سنگ آهن حق شهر را شرح دهید تا مردم نیز در جریان قرار بگیرند. از شکست خودتان در پرونده جداسازی آنومالی ها و شکست سنگ آهن در همین پرونده نیز بگویید. شما یک پرونده نام ببرید که در آن به نفع شما و مردم بافق رای صادر شده باشد. جریان نامه ابویی برای به تعطیلی کشیدن فولاد کسری چیست؟ جریان یک بام و دو هوای آلایندگی و محیط‌ زیست برای سنگ اندازی جلوی پیشرفت پروژه مگامدول نوظهور را بشکافید.

دستان شما برای نخبگان شهر رو شده و در تاریخ بافق ثبت خواهد شد، با دستان خالی دنبال صورت جلسه سازی هستید تا امور انجام شده توسط دیگران را که با خون دلها محقق شده و انجام خواهد شد در پرونده خالی خودتان ثبت کنید. البته جیغ‌های منفعت طلبی شخصی و گروهی این روزهای برخی افراد خیلی آشناست و چیزی شبیه پارچه پورچه ها در سالهای ۷۹ تا ۸۵ ظهور دیگری پیدا کرده است. افرادی که طی سالهای اخیر که هیات مدیره سنگ آهن فقط یک عضو بومی داشت و فرزندان و منابع انسانی بافق و منتقدین شرایط یکی پس از دیگری فدای یک تار عبای گشاد یک نفر نظر کرده شده و بلعیده می شدند، کل شهر، شرکت سنگ آهن و منافع مردم روی ماندن به هر قیمتی قمار می شد.

علی ایحال روی صحبت ما با نخبگان و خواص شهرستان، مردم عزیز بافق و کارگران شریف شرکت سنگ آهن است، اگر جامعه ای از تجربیات گذشته استفاده نکند دوباره گذشته اش را تکرار خواهد کرد و مطمئنا با یک دور تکرار دیگر نه از تاک نشانی خواهد ماند نه از تاک نشان. وای به حال ما که آیندگان برای ما چه خواهند گفت و چه خواهند نوشت و از ما چگونه یاد خواهند کرد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *