- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

وحشی بافقی پس از پنج قرن هنوز هم در هوای فکر و اندیشه علاقه مندان به شعر و ادب پارسی نفس می کشد

در مورد وحشی بافقی و وظیفه ما بافقی ها در قبال تکریم و بزرگداشت این تنها شخصیت جهانی شهرمان و انتقال مقبره وی به کرات ومرات گفتیم و نوشتیم واز همان روز اول هم امیدی نداشتیم که اتفاق خاصی بیفتد و رگ غیرتی بجنبد و کار و اقدامی ارزنده برای تکریم و تجلیل این غزل سرای بزرگ تاریخ ایران صورت پذیرد یا وعده های توخالی و پوچی که در این سال ها داده شده تحقق یابد چون وقتی جامعه را رصد می کنیم متوجه می شویم که سطح دغدغه های امروز مردم در حد قیمت تخم مرغ و مرغ و لبنیات و….تنزل یافته است و جامعه ای که به فردای خود اطمینان ندارد نمی تواند برای آینده برنامه ریزی کند پس چگونه می توان توقع داشت که مطالبه مردم ارتقای سطح فرهنگ وهنر و  توجه به مفاخر و مشاهیر باشد که در ظاهر بود و نبود این مقولات خللی در زندگی روزانه آن ها ایجاد نمی کند.
از طرف دیگر در سیستمی که دروغ نهادینه شده و تشکیلات دروغ با جلسات بی ثمر در حال تولید وعده های پوچ و توخالی است نمی توان امید چندانی داشت که اتفاق بزرگی در حوزه فرهنگ رخ دهد. بپذیریم که بزرگترین معضل امروز ما ناامیدی  اجتماعی و بی اعتمادی مردم به اصلاح جامعه است. ناامیدی و بی اعتمادی همانند ویروس عمل می کنند، بدون جنجال و در سکوت، جامعه را دچار ساخته و یکی پس از دیگری کارکردهای عملکردی جامعه را تضعیف و مختل می سازد.
ناامیدی با شاخصه ی عمده اش یعنی عدم تلاش برای آینده، افراد را دچار رخوت ساخته و پس از آن و به دلیل بی اعتمادی به دستگاه های اجتماعی اتخاذ رویکردهایی جمع گریزانه و جمع ستیزانه منجر می شود. حال شاید این سوال مطرح شود که با این تفاصیل و تفاسیر چه اصراری بر بیدار ساختن جامعه ای داریم که حاکمانش خود را به خواب زدند و مردمانش در چنبره هزاران درد و رنج اسیر هستند؟
جواب در این بیت پرمغز مولوی نهفته است.
دوست دارد دوست این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
از طرف دیگر هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده که در اعصار و قرون جاودان و ماندگار بوده و شخصیتی مانند وحشی بافقی که با آثار و  افکار خود ۵ قرن متمادی را طی کرده است و هنوز هم در هوای فکر و اندیشه علاقه مندان به شعر و ادب پارسی نفس می کشد و زنده است قرار نیست با رخوت و کاهلی ما به محاق برود و نیست و نابود گردد چون اگر وحشی بافقی و دیگر شاعران در طول تاریخ ماندگار شدند به این دلیل است که هیچ وقت  شعر و اندیشه شان  وابسته به حاکمیت و حاکمان نبوده بلکه متعلق به مردم بوده و در جان و روان مردمان این سرزمین ریشه دوانیده است و بی شک روزی این اندیشه راه و مسیر خود را همانند رودی از میان  سنگلاخ های سستی و بی توجهی  پیدا خواهد کرد و به دست اهلش خواهد رسید و روزی فراخواهد رسید که مسئولانی فرهیخته ومردمانی قدر شناس قدر و منزلت این میراث گرانقدر و ارزشمند را خواهند دانست و آن را پاس خواهند داشت که قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس.

اگر لطف تو نبود پرتو انداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز

به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو می‌باید، دگر هیچ

دبیرخانه بنیاد وحشی بافقی
@Vahshi_Bafqi_Foundation