دردنامه دبیرخانه بنیاد کمال الدین محمد وحشی بافقی، شاعر پرآوازه شهرستان، افتخار ایران زمین که طی ۵ قرن هنوز زنده است و نفس می کشد و عاشقان ادب، هنر و عرفان دنیا را به خود مجذوب می کند و حرفها برای گفتن دارد را خواندیم. اما تجارب زیادی از گذشته و حال نشان داده که هیچ طیفی به فکر طیف دیگر نیست، هر فرد یا قشری از جامعه دغدغه های خاص خود را دارد و دنیای دیگران را کمتر درک می کند و بهترین حالت این است که دعا کنیم در واقع در کار دیگران کمک نمی کند سنگ اندازی نیز نکند. اما به اهالی ادب و هنر شهرستان که دغدغه این شاعر پرآوازه را دارند توصیه می کنیم دنبال قهرمان نگردید و بدانید هر چه بگریید رنگتان زردتر خواهد شد.
باید آستین بالا بزنید و خودتان وارد گود شوید و از تمام اهرمهایی که در اختیار دارید برای اجرای منویاتتان استفاده کنید. از سیاسیون انتظار فهم ادب، فرهنگ و هنر را در وانفسای کمبود برق و آب و معیشت بد مردم نداشته باشید و البته که در ابتدا باید سنگ های خودتان را با خودتان وابکنید. چند دستگی در بین طیف هنرمندان و ادب دوستان موج می زند حتی در مقوله جابجایی مقبره از شهرستان یزد به زادگاهش یعنی شهرستان بافق یا ماندن مقبره در همان مکانی که هست و ساخت یادبودی در شهرستان بافق، غیر از این است؟ پس اول این موضوع را هر طور که شده حل کنید و بعدا مسئله بزرگ را تبدیل به مسائل ریزتر کنید و دست بکار شوید.
با وجود مشخص شدن محل ساخت مقبره یا بنای یادبود هر زمان که به این بحث پرداخته می شود جنگ محله ای راه میفتد و مسئولان گذشته با کشاندن بحث جانمایی آن که بیشتر بحث امکان سنجی و کارشناسی بود به میان مردم به این بحث دامن زدند و گزک دست مخالفان یا موافق نماها دادند تا هر بار کار را مسکوت گذارند. از کلی گویی خسته نشدید؟ مسئله را ریزتر کنید و با کمک دلسوزان گامهای عملی بردارید. مکان جانمایی شده، قدم اول انجام کارهای اولیه، آزادسازی و تحویل زمین توسط شهرداری و طراحی المان یا بنای یادبودی در خور این شاعر پرآوازه بافقی است. و کجا برای پرداختن به این بحث بهتر از شورای فرهنگ شهرستان، به جای حرف زدن قدم بردارید. 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *