امروز ۱۸ تیرماه سالروز درگذشت مهدی آذر یزدی نویسنده مطرح یزدی و خالق “قصه های خوب برای بچه های خوب” است. روزی که در تقویم رسمی به نام روز ادبیات کودک و نوجوان ثبت شده است.
اما قصه پرغصه ساماندهی مقبره آذر یزدی به عنوان نماد پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران که امروزه ورد زبان هاست; شبیه ساماندهی مقبره وحشی بافقی شاعر نامدار و پرآوازه ایران زمین است که تنها شخصیت بین المللی استان یزد می باشد.
در این سالها به جز وعده های واهی و دروغ های شیرین که از هر کرانه شنیده شد و به دلایلی معلوم و بعضا مجهول رویاهای شیرینی ساخته شد دستاورد دیگری در زمینه ساماندهی مقبره این شاعر بی سرو سامان حاصل نشد و هیچ اتفاق ارزنده و در خور توجهی برای شاعر شهیر شهرمان رخ نداد.
فریادهای انگشت شمار چند نفر دلسوخته فرهنگ و هنر هم شنیده نشد و مطالبات فرهنگی برای ارزش قائل شدن به این عارف وارسته و شاعر جهانی هم راه به جایی نبرد و اگر شمع نیمه جان دبیرخانه بنیاد وحشی بافقی نبود دوباره در عصر تاریکی غفلت و مهجوریت فرو می رفتیم و وحشی بافقی در پستوهای تاریک تاریخ تنها می ماند .
به جز دبیرخانه بنیاد که بدون هیچ امکاناتی گهگاهی مانند شمع در تاریکی غفلت و بی توجهی می درخشد امیدی به هیچ کس دیگر نیست و بعید به نظر می رسد که اتفاق خاصی بیفتد و آبی از کسی گرم شود به جز این که دوباره در دور باطل دروغ و وعده های سرخرمن گرفتار شویم علی الخصوص در این زمانه عسرت و اندوه که مردم در تنگنای اقتصاد و معیشت چنان اسیر شدند که دیگر مجالی برای پرداختن به مفاخر و مشاهیر و فرهنگ و ادبیات ندارند.
در زمانه ای که قیمت زمین و مسکن و مایحتاج زندگی سر به فلک می کشد مردم مستاصل زمانی برای اندیشیدن به شعر و ادبیات ندارند.
در عصری که آسیب های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد و ازدواج سفید و … بیداد می کند و اخلاقیات در سایه بی توجهی از هم فروپاشیده است پرداختن به فرهنگ بیشتر به لطیفه و جوک شبیه شده است و از مرد بقال سهراب هنوز باید پرسید دل خوش سیری چند؟
ولی بی تردید روزی فراخواهد رسید که این جماعت پرریخته و فرهیخته پرمدعا را پشت سر بگذاریم و به عصر خردورزی با انسان های اندیشمند وارد شویم ,به زمانی که ارزش هنر و فرهنگ دانسته شود و متوهمان خودبین در برابر آفتاب حقیقت ادعاهایشان ذوب شوند و دروغ هایشان برملا.
هر چند که در رسیدن به این مقصد مطلوب رنج ها و مشقت های بسیار است و همگان اذعان دارند که این رخداد به سادگی اتفاق نخواهد افتاد.
علی ای حال وحشی بافقی با مناجات های آتش افروزش در یادها و خاطره ها جاودانه خواهد ماند و کاهلی و سستی جماعت خفته و ساده لوح که هر روز برای بهبود اوضاع به دنبال این و آن می دوند خللی در جاودانگی این شخصیت نامدار ایجاد نخواهد کرد و دبیرخانه بنیاد وحشی بافقی استخوان بی توجهی و مهجوریت را در گلوی غیرت و حمیت مردم بافق باقی خواهد گذاشت تا روزی که رگ غیرتشان بجنبد و برای تنها همشهری نامدار خود آستین بالا بزنند و قدر و منزلت این گنجینه گران قدر و میراث ارزشمند را بدانند.

نوبَتِ صد رَنگی است و صددلی
عالَمِ یک رَنگ کِی گردد جَلی؟

نوبَتِ زَنگ ا‌ست ورومی شُد نَهان
این شب است و آفتابْ اَنْدَر رِهان

در دَرونِ بیشه شیرانْ مُنْتَظِر
تا شود اَمْرِ تَعالوا مُنْتَشِر

دبیر خانه بنیاد وحشی بافقی

@Vahshi_Bafqi_Foundation

@asrebafgh

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *