میرزا محمدجواد وکیلی بافقی متخلص به «ناجی» است که در نهم اردی بهشت ماه سال ۱۲۷۹ خورشیدی در بافق به دنیا آمد. ناجی در خانواده ای اصیل پرورش یافته و در دوران نوجوانی چون دیگر افراد علوم مقدماتی را در
مکتب خانه ها و مدارس آن روز کسب نمود؛ ناجی، فرزند حاج ملاحسین است که پدرش مردی نکته سنج بود و در هر محفل و مجلسی که حضور پیدا می کرد ضرب المثل ها و نکته های ظریفی بیان می کرد. ناجی بافقی در سن ۸۵ سالگی در دهم خردادماه ۱۳۶۴ هش وفات نمود و در صحن مطهر امامزاده عبدالله بافق به خاک سپرده شد.
بعد از درگذشت ناجی تنها پسرش به نام آقای احمد وکیلی بافقی که علاقه بسیاری به طبع و نشر سروده های پدر داشت به گردآوری اوراق پراکنده و دو دفترچه غزلیات پرداخت؛ با کمک مرحوم استاد سید عباس آیت اللهی بعد از برطرف شدن خواندن خط شاعر و آشنایی با سبک نوشتن سراینده اندک اندک پاکنویس و دفترچه ها میسر گردید.
در تابستان ۱۳۶۵ خورشیدی موضوع چاپ اشعار ناجی بافقی در انجمن ادبی آن روز مطرح شد و پس از بررسی های نهائی مجموعه گردآوری شده جهت اخذ مجوز چاپ به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بافق تحویل گردید و سرانجام ۶۱ غزل به سبک عراقی و هندی و ۳۵ رباعی از این شاعر گرانقدر به رشته تحریر درآمد.
این غزل از اوست:
در این زمانه به کس هیچ اعتمادی نیست/ میان مادر و فرزند اتحادی نیست
بخانه یا به چمن یا به کوه یا به دمن/
کدام سوی نَهَم رو که قلبِ شادی نیست/
ز عضوهای جدید و ز مفتیان قدیم/
شکایت از چه کنم چونکه عدل و دادی نیست/
چنان بشر به جنایات خویش خرسند است/ که گوئیا به نهادش غم معادی نیست/
جواد باش و به اهل زمان مدار نظر/ چرا که هر چه نظر می کنم جوادی نیست/
ز لطف یار بجو ناجیا خیالی خوش/ که هر چه عمر طلب کنی زیادی نیست/

@Vahshi_Bafqi_Foundation

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *