نوشته های زیر داستان نیست، کلمه به کلمه واقعیتی غم انگیز است که بارها و بارها و در روزهای مختلف در موارد گوناگون در بیمارستان بافق اتفاق می افتد، برخی از طرفهای درگیر به حقوق خود آشنا نیستند، بعضی حوصله پیگیری ندارند، برخی می بخشند، افرادی صدایشان به جایی نمی رسد و عده ای نیز تخصص لازم به جهت دیدن و درک ضعفها و کوتاهی ها ندارند. اما با خواندن متن زیر ما ثانیه به ثانیه با این مصدوم، خانواده و همراهان ایشان همراه شدیم، استرس و اضطراب وارد شده به آنها در ذره ذره وجودمان نشست، آنجایی که به خاطر کمبود نیرو پرستار مجبور به رها کردن برادرمان شد عصبی شدیم، لحظه های پر از اضطراب که دکتر به بیمار ما سر نزد را مرور کردیم، آنجایی که برادر، برادر را به خاطر کمتر آسیب دیدن در آمبولانس در آغوش گرفت را تجربه کردیم و تصاویر بردن یک واحد خون از بافق با ماشین شخصی در ذهنمان دور زد.
بخوانیم حقیقتهای کمتر دیده و شنیده شده را از زبان برادر رضا عشقی که بواسطه آموزشهایی که در هلال احمر دیده و تجربه کاری که در پایگاه امداد جاده ای هلال احمر داشته برای ما گفته است تا مورد قضاوت مسئولان و مردم قرار گیرد.
“در تاریخ ۱۳ فرودین در ساعت ۱۳.۳۰ آقای رضا عشقی از پشت بام ساختمان به ارتفاع ۹ متر سقوط میکند و بلافاصله توسط همسایه ها با اروژانس تماس گرفته میشود و پرسنل اورژانس و شخص آقای ملک زاده، رئیس اورژانس بافق در محل حادثه حاضر میشوند و به گفته حاضران و شاهدان در محل مراحل حمل و فیکس مصدوم با احتیاط لازم انجام میشود و مصدوم تحویل بیمارستان میشود که همسایها و خانواده بخاطر نگرانی و شدت حادثه همراه آمبولانس خود را به بیمارستان میرسانند که به گفته پرسنل بیمارستان ساعت ۱۴.۰۸ مصدوم تحویل بیمارستان میشود.
در این فاصله اعضای خانواده از جمله بنده مطلع شده و خود را به بیمارستان رساندیم و وقتی به بیمارستان رسیدیم که مصدوم در رادیولوژی بود که بعد از آن مجددا به بخش اورژانس بیمارستان برده شد. از زمان ورود به اورژانس پرسنل پرستاری اوژانس که تنها یک نفر بود اقدامات اولیه را شروع کردند که به علت کمبود نیرو و امکانات بیمارستان از بنده و یکی از همسایه ها خواسته شد که به پرستار کمک کنیم حتی بیمارستان یک چراغ قوه نداشتن که از ما خواسته شد با چراغ قوه گوشی همراه، محل زخمها را برای دید بهتر پرستار روشن کنیم و در حین بخیه زدن زخمها مصدوم بخاطر درد شدید بارها ناخواسته دست پرستار را میگرفت یا سرش را تکان میداد که مجبور شدیم دست و سر وی را محکم به تخت فشار دهیم که این امر به خواسته پرستار انجام شد.
در زمان این اقدامات دکتر شیفت هیچگونه سرکشی از مصدوم نداشت و در همین حین مصدوم دیگری که دچار بریدگی شدید در ناحیه صاعد دست داشت وارد اورژانس شد که بلافاصله از پرستار خواسته شد برادر بنده که نصف زخمهایش بخیه شده بود را رها کند و به مصدوم جدید رسیدگی کند که با اصرار بنده ایشان به ادامه بخیه زدن پرداخت و این امر بارها تکرار شد که در آخر خدمه بیمارستان با تندی با پرستار صحبت کرد و گفت که دستور دادن به مصدوم دوم رسیدگی کنند و ایشان بیمار ما را رها و سراغ مصدوم دوم رفت و ما هر چه اصرار به ادامه درمان داشتیم جوابی نگرفتیم و بالاخره خواستار اعزام هرچه سریعتر مصدوم به یزد شدیم.
بعد از درخواست اعزام به یزد، گفتند آمبولانس ندارند و با پیگیری و اصرار زیاد آمبولانس بهداری آهنشهر در بیمارستان حاضر شد وقتی من بخاطر آموزشهایی که در هلال احمر دیده بودم و تجربه ای که از کار در پایگاه امداد جاده ای هلال احمر داشتم خواستار فیکس سر و گردن مصدوم شدم گفتند که همین آمبولانس را هم میخواهند به مصدوم دیگری بدهند و آمبولانس بعدی چند ساعت دیگر آماده میشود به ناچار راضی به همین شرایط شدم و جابجایی مصدوم به آمبولانس توسط بنده و اطرافیان انجام شد در صورتی زخمهای مصدوم بانداژ و شکستگی های ایشان آتل بندی نشده بود اعزام انجام شد و بنده نیز به همراه مصدوم در آمبولانس به سمت یزد حرکت کردیم.
در طول مسیر بخاطر شلوغی جاده و ترمزهای زیاد آمبولاس بارها مصدوم از روی بارانکارد پایین افتاد و برای جلوگیری از این امر مجبور به در آغوش گرفتن بدن مصدوم شدم. مصدوم درد زیادی میکشید که بنده از پرستار همراه درخواست تزریق مسکن کردم که ایشان گفتن نمیدانم در این آمبولانس هست یا نه، وقتی از راننده آمبولانس سوال کردیم گفت داخل کیف احتمالا هست بعد پرستار گفت به من برای تزریق مسکن چیزی نگفتند و به اصرار من طی تماس تلفنی اجازه تزریق گرفت ولی مقدار مسکن داخل آمبولانس کافی نبود.
به هر شکلی بود مصدوم به اورژانس بیمارستان شهید رهنمون رسید و تحویل اورژانس شد. در زمان تحویل یکی دیگر از اعضای خانواده با یک واحد خون جهت تزریق به مصدوم وارد اورژانس شد وقتی پزشک اورژانس از ایشان سوال کرد این واحد خون چرا دست شما است و همراه آمبولانس نیست جواب دادند که متصدی آزمایشگاه بافق از دادن خون در زمان اعزام ممانعت کرده در صورتی که قبل از اعزام مراحل اداری تحویل یک واحد خون انجام و به مصدوم تزریق شده بود برای واحد دوم خواستار تکرار مراحل اداری شده و این امر باعث تاخیر در رسیدن خون به آمبولانس شده و با ماشین شخصی خانواده و در شرایط نامناسب به بیمارستان شهید رهنمون ارسال شده بود. ادامه درمان در اورژانس بیمارستان شهید رهنمون آغاز شد که به اصرار بنده اجازه بودن همراه مصدوم داده شد. در ابتدا فیکس گردن و سر انجام و در پی معاینه ابتدایی مشخص شد مصدوم هنوز از ناحیه لثه و داخل لب و دهان خون ریزی دارد و دچار پارگی های متعددی هست که این خونریزی ها در بافق کنترل نشده و بعد از کنترل خون ریزی و فیکس کردن دندانهای شکسته مصدوم به دستور پزشک اورژانس رادیوگرافی تمام بدن گرفته شد که مشخص شد مصدوم از ۹ ناحیه دچار شکستگی شدید و ۴ شکستگی جزئی شده است که پزشک بافق فقط دو شکستگی واضح که با چشم غیر مسلح دیده میشد را تشخیص داده بودند و مشخص شد که دست راست مصدوم از ناحیه آرنج دچار شکستگی بسیار شده در صورتی که در بیمارستان بافق بر روی همین دست عمل رگ گیری و تزریقات انجام شده بود و هیچگونه آتل بندی نداشت و سر مصدوم از چند ناحیه دچار شکستگی جمجمه و گونه ها شده بود که فیکس نشده بود و تنها پای راست مصدوم که استخوان از پا بیرون زده بود آتل داشت که آن هم بسیار ابتدایی و نامناسب بود و دهها خطای دیگر که در اورژانس شهید رهنمون مشخص شد.
در آخر سوال من از ریاست بیمارستان ولی عصر (عج) بافق و سایر مسئولان شهرستان این است؛ اگر اورژانس هوایی برای مصدوم با این همه جراحت نیست پس شرایط آن را اعلام کنید. اگر بیمارستان بافق نیاز به پزشک متخصص مقیم ندارد دلیل آن را بگویید، اگر جان مردم شهری با این همه ثروت بی ارزش است دلیلش را بگویید، اگر بیمارستان بافق اعزام بیماران و مصدومان به یزد را به بخش خصوصی واگذار کرده چرا آمبولانس بخش خصوصی در بیمارستان نبود و بعد از چند ساعت پیگیری آمبولانس بهداری آهنشهر بدون خدمه لازم مراجعه کرد؟ و هزاران اگر و شاید و چرای دیگر
عصر بافق به خوبی مشکلات کادر درمان، خستگی بیش از یکساله آنها را در مبارزه با کرونا و عدم رسیدگی به این کادر که بیشتر کشوری است را درک می کند اما نمی توان حرف مردم را منتقل نکرد و بهانه رسیدگی به یک بخش در کم کاری در بخشهای دیگر قابل قبول نیست. و اینکه این مشکلات از امروز نیست و سالها درگیر این مشکلات هستیم و یک شبه هم قرار نیست به طور کامل رفع شود.
نظر یک مطلع را جویا شدیم که در زیر عنوان می شود
“خب مطلبتان خوب و جامع بود در خصوص بیماری که آمده و مجبور شدند به سراغ بیماری که شیشه در دستش بریدگی ایجاد کرده بود و شریان بیمار زده شده بود بروند با توجه به شرایط و اینکه جراح پیوند عروق نداریم اولویت با او بوده که سریعا به اتاق عمل منتقل شده و دکتر توانا شریان را میگیرند و بلافاصله منتقل میشود چون اگر دیر منتقل می شد بافت دستش از بین میرفت و باید قطع میشد. ولی حق دارید از متخصصین ناراضی باشید چون آنها هم دقت نکردند و در کل مطلب خوبی نوشتید. نیروی مرد در اورژانس همه کارهای اورژانسی رو انجام میدهد و نیرو هم کمبود اول بیمارستان هست
و در خصوص آمبولانس الان خصوصی هست ولی یک اعزام رو پوشش میدهد و کمکی در صورت نیاز از سنگ آهن گرفته می شود”
در ضمن عصر بافق آمادگی دارد جوابیه بیمارستان حضرت ولیعصر (عج) بافق و شبکه بهداشت و درمان شهرستان را جهت اطلاع شهروندان منتشر کند.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *