گفتا عجب است این که ز چوبی و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خاست؟
 زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید
 گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست!
چه شد، چه اتفاقاتی شکل گرفت، چه افرادی به چه صورت کنار هم قرار گرفتند، چه جبهه ای تشکیل شد، مسیر به چه صورت طی شد تا از سال ۹۳ و از اعتراض به خصوصی سازی شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق به سال ۹۹ برسیم که برخی مسئولان همراهی کاملی به ادامه و تحکیم روند خصوصی سازی و واگذاری شائبه دار (جداسازی آنومالیها، بلاتکلیفی آن و ارائه آمار غلط در گذشته) داشته و به این شرکت برای وارد شدن به بورس کمک کرده و حتی تبلیغ هم می کنند؟!
این روزها بر اثر عدم شفافیت، عدم صداقت و دروغگویی محرز و آشکار و وقیحانه برخی دولتمردان و سیاسیون اعتماد مردم به آنان در کمترین حد قرار گرفته، مردم و کارگران سوالهای زیادی در خصوص وضعیت شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق دارند، این شرکت خصوصی است یا دولتی؟ تخلفات احتمالی گذشته صورت گرفته در واگذاری سهام این شرکت به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد را چه کسی باید پیگیری کند؟ آیا ادامه مسیر با وجود تخلفات صحه گذاشتن بر آنان نیست؟ آیا صباغیان تاکنون اظهار نظری در رابطه با مخالفت با خصوصی سازیها به خصوص سنگ آهن مرکزی، مادر اقتصاد بافق داشته؟ اصلا چه کسانی با خصوصی سازی موافق بودند؟ مخالفان واقعی خصوصی سازی چه کسانی بودند؟
چرا تابش در گزارش تحقیق و تفحص از معادن استان در مجلس دهم که صباغیان نیز در تهیه این گزارش نقش داشت سعی کرد چادرملو را دولتی و سنگ آهن را خصوصی معرفی کند؟ اصل تحقیق و تفحص چه بود و چرا نتیجه نهایی آن منتشر نشد؟ چرا در آن تحقیق و تفحص با وجود عضویت صباغیان بحثی از اعمال نفوذ سیاسیون، جابجایی مرزها و غصب معادن بافق نشد؟
خصوصی سازی از مسیر درست و مطابق با قانون بدون سیاست ورزی و اعمال نفوذ سیاسیون و منفعت طلبان کاری بس شایسته است که به پویایی اقتصاد نیز کمک می کند اما خصوصی سازی با تخلف بد و مضر هست، خصوصی سازی رانتی، فساد آور و بازی با سرنوشت هزاران کارگر است، خصوصی سازی برای سهامداران خوب است اگر واقعی باشد و در مسیر مورد سوء استفاده واگذار کنندگان، خریداران و ناظران قرار نگیرد. شرکت در حال واگذاری وسیله ای برای رسیدن به منافع شخصی و گروهی و سیاسی ما نباشد. برای کشور یا سهامداران خوب است اگر با قیمت واقعی واگذار شود و شرایط خاص و ویژه ای نداشته باشد و خریداران نتوانند از رانتی استفاده کنند. اما خصوصی سازی برای شهرستان و منطقه قطعا بستگی به مسئولان آن شهرستان، منطقه و استان دارد.
سوال، شرکت سنگ آهن دولتی است یا خصوصی؟
چطور امکان دارد شرکتی که نزدیک به ۸۰ درصد سهام آن از شرکت فولاد تجارت دالاهویی است که صد در صد سهام آن از صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد کشور است که خود نهاد عمومی غیر دولتی است و توسط دولت مدیریت می شود خصوصی باشد؟ شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق با بیش از ۶۰۰۰ کارگر و ذخیره ای بالا جزء معادن بزرگ و انفعال محسوب می شده و با توجه به اینکه اکثر سهام آن به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد کشور و بقیه به سازمان تامین اجتماعی واگذار شده جزء نهادهای عمومی غیر دولتی است. اما آنهایی که دم از اتحاد می زنند به خوبی می دانند در لایه های زیرین اقتصاد بافق چه اتفاقاتی در حال روی دادن است.
ادامه دارد..‌.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *