بعد از اینکه امام جمعه شهرستان بافق به اجبار استعفا داده شد، شهرستان بافق بعد از کلی نالیدن، رنگش زردتر از همیشه شده و با وجود پشتوانه عظیم‌ روحانیت در شهرستان، کسانی که زیر همین آفتاب و روی همین خاک در کنار مردم سالها زندگی کرده و درد و مشکلات و زبان این مردم را به خوبی می فهمند و درک می کنند، با فرهنگ و نحوه زندگی مردم به خوبی آشنا هستند، بدون توجه به ظرفیتهای داخلی شهرستان، اولین امام جمعه غیر بومی تاریخ انقلاب را نیز به لطف عده ای تجربه کرد.
بافقیها که هر چند درست یا غلط از سال ۹۱ تاکنون در ۵ بار تغییر فرماندار، هر بار که منتظر انتصاب فرمانداری بومی بودند، پیگیری و مطالبه کردند، نامه نوشتند، قهر و آشتی کردند باز هم بر خلاف نظرشان غیر بومی سکان فرمانداری را به دست گرفت و حتی این رویه در زمان داشتن نماینده بومی در مجلس نیز تفاوتی نکرد که بدتر نیز شد، اعضای اصلی شورای تامین شهرستان غیر بومی شدند، همچنان باید از بودن روسای غیر بومی که بعضا نیز ساکن نیستند در اداراتی از جمله اداره های حساس و مهم که ربط مستقیم به دفاع از ناموس شهرستان، مرزهای جغرافیایی و منابع و معادن آن را دارند گله مند باشند، با پیگیری عده ای منبعد امام جمعه شهرمان نیز غیر بومی و نا آشنا با محیط بافق و مردم و به احتمال زیاد بعد از آن در هر بار تغییر نیز ماه ها شهرستان باید بلاتکلیف بوده و معلوم نیست حاکمان شرع بعدی نیز بومی باشند.
در همین اوضاع و احوال و در حالی که شهرستان بخشدار ندارد شهروندی در یکی از گروهها گفته “امیدواریم در توجه همگان به این تغییرات، شش دانگ حواس بزرگان بافق همچنان به مرزهای دارالشجاعه باشد تا غفلتی صورت نگیرد” ما روی برخی کلمات این متن کوتاه از “بزرگان”، “همچنان” و “دارالشجاعه” و مفهوم کلی آن، عامیانه بگوئیم گیر داریم و از نویسنده سوال. امیدواریم ما را به تحقیر بافق و سیاه نمایی متهم نکنید چرا که برای هر تغییر مثبت و تاثیرگذاری که از روی دلسوزی باشد حتما و در اولین قدم باید واقعیات موجود را پذیرفت هر چند تلخ باشد وگرنه حرف زدن از روی احساس و سعی در سرپوش گذاشتن به اشتباهات گذشته و دفاع از عملکردهای هیچ فعلی توسط بوقچی ها ما را به قهقرا خواهد برد و عزت نفس بافقیها هر روز ملعبه دست برخی مسئولان، سیاسیون و برخی شهرستانهای اطراف خواهد شد.
سوالها؛ وقتی از “بزرگان” شهرستان صحبت به میان آمده دقیقا منظور کدام بزرگان است؟ آیا منظور فرماندار غیر بومی است؟ اعضای غیر بومی شورای تامین یا امام جمعه غیر بومی بافق که بدون نگاه به ظرفیتهای داخل شهرستان انتخاب شد؟ نکند از روسای غیر بومی اداره های محیط زیست و منابع طبیعی صحبت می کنید؟ البته اگر مد نظر شما اعضای شورای شهر و شهرستان بوده که اشتباه می کنید چرا که معاون سیاسی استاندار اکنون مدتی است برای آنها تره هم خرد نکرده و تازه گفته برای انتخاب بخشدار هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته و هر زمان که بیکار شدیم و خواستیم بخشدار انتخاب کنیم با شورای شهر نیز هماهنگ می کنیم. و اما اگر منظور نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی است، همان نماینده ای که داعیه اصلاح کشور را دارد و در نظارت فرمانداری شهر پنجاه هزار نفری خودش که چارتی ناقص، فرمانداری که برای سال نهم غیر بومی و بر خلاف قانون بعضا غیر ساکن، کارمندانی دو شغله، با نیروهایی از این معدن و آن شرکت به صورت مامور و غیر قانونی و بدون بخشدار اداره می شود ناتوان است باید بگوئیم ما بزرگ در این شهر زیاد داریم اما بزرگ دغدغه مند تاثیرگذار که از خودش و آبرویش برای شهر و مردم بگذرد کم، آنقدر کم که دیده نمی شود. روی کلمه “همچنان” خیلی حرف داریم که نشان از استمرار بودن حواس بزرگان به مرزها دارد که اگر حواسمان مانند از گذشته تا به امروز باشد تا ۲۰ سال آینده چیزی از بافق وجود نخواهد داشت. باید با غم و اندوه و با اکراه فراوان بگوییم “دارالشجاعه” دیگر با شرایط فعلی بافق سازگاری ندارد. شهرستانی که از سه طرف مورد تعرض قرار گرفته و مرزها، منابع و معادنش جدا شده و آب از آب تکان نخورده دیگر دارالشجاعه نیست. ما اصولا با مفهوم کلی این جمله نیز مشکل اساسی داریم چرا که این جمله تحریف تاریخ بافق، واقعیتهای موجود و شرایط اسفبار فعلی است.
مرزها با اردکان و جداسازی چادرملو، تجزیه بافق، تک بخش شدن و استثنایی شدن شهرستان بعد از آن، مرزها با اردکان و جداسازی دی نوزده، خصوصی سازیهای بدون نظارت همراه با تخلف، جداسازی معادن از سنگ آهن و خام فروشی، گمرک و بندر خشک، فسفات و عدم سرمایه گذاری، فلات، خام فروشی و عدم سرمایه گذاری، کوشک، خام فروشی، مشکلات کارگری و عدم سرمایه گذاری، خصوصی سازی مجتمع دولتی فولاد بافق و گرفتار شدن مردم در عدم‌ انجام به موقع تعهدات ابویی، فرودگاه و منطقه دلتای نظامی، تعطیلی دانشگاه علمی و کاربردی و بلاتکلیف بودن دانشگاه فنی و حرفه ای، کارخانه تولید لکوموتیو و تعمیرات اساسی که از اردکان، میبد، یزد و سیرجان سر در آورده، مرزها با بهاباد و معدن چاه گز، مرزها با مهریز و معدن مهدی آباد بافق، آنومالی شمالی، میشدوان، زاغیا، شیطور و خام فروشی و … حالا بدون تعصب به افراد، گروههای مشترک المنافع، به شهرستان و با دید واقع گرایانه بدون روتوش و عاری از هرگونه تحریف جمله بالا را دوباره بازنویسی کنیم تا شاید کمی از خواب ناز بیدار شویم. البته راه حل دیگری نیز وجود دارد دایره المعارفی بومی برای خودمان تعریف کنیم چرا که اگر اینکار را نکنیم در واقع معانی کلمات و مفاهیم جملات را دگرگون و نابود کرده و به ادبیات فارسی خیانت کرده ایم.

  1. ناشناس

    سلام امام جمعه خودشان فرمودند که استعفا داده اند، شما می گویید به زور، کدامیک دروغ می گویید؟
    الان اگر همچنان امام جمعه سابق حضور داشتند، این مقاله نوشته می شد؟
    مشکل بومی نبودن مسئولین بر می گردد به قبول نداشتن خودمان، خودمان زیر آب خودمان را می زنیم، مثل شما که دارید زیر آب کلمه بزرگان و همچنان و دارالشجاعه را می زنید. فتامل.

  2. بافقی

    امام جمعه بومی بیست سال چه کرد که این قدر حالا جبهه گرفتین

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *