- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

صندوقهای بازنشستگی حیات خلوت دولتها

همانطور که همه اذعان دارند صندوقهای بازنشستگی در وضعیت شفاف و پایداری به لحاظ مالی و داشتن آینده ای روشن قرار ندارند و بسیاری مواقع خوانده ایم و یا شنیده ایم که اکثر این صندوقها ورشکسته هستند. یکی از دلایل عدم شفافیت و عدم اقبال این صندوقها نوع نگاه به آنهاست که آنها را نه دولتی و نه خصوصی قلمداد می کنیم و نظارتهای لازم به روی آنها به خاطر همین نوع نگاه خطرناک کمتر است.
همین امر در طول سالها و عدم وجود شفافیت و نظارت لازم باعث شده تا دولتها اکثر مواقع دستشان در جیب صندوقها باشد که این امر به نوعی حق الناس بوده و باید مجازات برای آن در نظر گرفته شود. مصداق بارز آن بدهی هزاران میلیاردی دولت به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد کشور است و تا زمانی که ما تکلیف خودمان را با ماهیت صندوقهای بازنشستگی از جمله صندوق فولاد که در حال حاضر صاحب اکثریت سهام سنگ آهن بافق نیز هست مشخص نکنیم به نظر می رسد این روال غلط به همین شکل ادامه داشته باشد و در راستای منافع دولتها از جیب صندوقهای بازنشستگی که صاحبان اصلی آن بازنشستگان و پرداخت کنندگان بیمه مربوطه هستند و نه کل مردم ایران هزینه می شود.
اگر ما که در بافق زندگی می کنیم به وضعیت سنگ آهن مرکزی نگاه کنیم متوجه می شویم که این شرکت در برزخ دولتی و خصوصی قرار گرفته و بیشتر مواقع در شرکتهای خصوصی دسته بندی می شود در صورتی که در واقع این چنین نیست. به همین خاطر نظارتهایی که روی شرکتهای دولتی به عنوان اهرمهای کنترل کننده بوده نیست یا ضعیف اعمال می شود، دقیقا به همین دلیل است که مدیران ادوار سنگ آهن به خاطر تعطیلی کارخانه های شرکت از جمله کارخانه خردایش، تامین کننده اصلی خوراک شرکتهای فولاد کشور طی ده ها سال و کارخانه آگلومراسیون توبیخ نمی شوند. سرمایه های هزاران میلیاردی که می توانست اشتغال ایجاد کند و رونق اقتصادی به منطقه، استان و کشور هدیه بدهد بر اثر دلایل سیاسی، کم کاری دولت و مسئولان و … خوابیده و معلوم نیست چه کسی این امور را باید پیگیری کند؟ دولت؟ مردم منطقه؟ سهامداران شرکت که در واقع بازنشستگان فولاد کشور هستند؟ اهرمهایی که در اختیار آنهاست چیست؟
دولت از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند که این صندوق یا شرکتهای زیر مجموعه آن خصوصی هستند در صورتی که اصلا این چنین نیست. چرا که برای انتصاب مدیران این صندوقها و شرکتها دولت دقیقا دخالت می کند و بسیاری مواقع این صندوقها و شرکتها را از خود می داند. مدیران از طریق سهامداران انتخاب نمی شوند، تغییرات در این صندوقها و شرکتها زیاد است که خود معضل دیگری است که بسیاری مواقع تحت نفوذ یا اعمال نفوذ سیاسیون صورت می گیرد و نتیجه این می شود که مدیران این مجموعه ها نیز به سهامداران پاسخگو نیستند. سهامداران از کدام اهرم می توانند برای پیگیری حقوق خود اقدام کنند وقتی شفافیت لازم که باید باشد نیست و کسی هم پاسخگو نیست، مردم منطقه چقدر می توانند از خود هزینه کنند؟ پس اینجا در واقع بن بست ایجاد می شود و تنها این صندوقها، شرکتهای زیر مجموعه و در نهایت سهامداران هستند که در حال پرداخت هزینه های بیخود هستند.
اگر بخواهیم به نمونه بارزی از این داستان بپردازیم اظهار نظر استاندار یزد است که گفته هزینه های معلمان حمایتی را از داخل استان تامین می کنیم و دنبال شرکتی مثل فولاد یا سنگ‌آهن بافق می‌گردم تا بیایند و قضیه حقوق و بیمه معلمان حمایتی را درست کنند. در گذشته دولت برای سر و سامان دادن به صندوقها تصمیم به ادغام آنها گرفت و در همین راستا صندوق فولاد از وزارت صمت جدا و به وزارت رفاه منتقل شد تا با سازمان تامین اجتماعی ادغام شوند. همانطور که سازمان تامین اجتماعی یک موسسه عمومی غیردولتی است صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد کشور نیز به همین شکل است. این موسسات همگی طبق قانون ایجاد می شوند ولی بودجه آنها توسط دولت تامین نمی شود بلکه توسط خود دستگاه تامین می شود. البته به نظر نگارنده با توجه به اینکه به سیستم های این چنینی در دنیا زیاد آشنایی ندارد در ایران به هیچ وجه نمی شود تامین اجتماعی یا صندوقهایی مانند بازنشستگی کارکنان فولاد را خصوصی دانست و با شرایط شرکتهای و سازمانهای خصوصی با آنها برخورد کرد. بهتر است دولت و خود سهامداران این صندوقها یکبار برای همیشه تکلیف خود را روشن کنند تا جلوی هرگونه سوء استفاده احتمالی گرفته شود.