یکی از دلایلی که شهرستان بافق هر روز آبستن تحریف جدیدی است و برخی مسئولان استان و همسایگان تندبادها و رگبارهای بیشتر ظلم و تعدی را به صورت زخم خورده قله و ارگ رفیع دارالشجاعه می کوبند به خاطر مماشات اکثر مسئولان بافقی و برخی مواقع همراهی ضمنی با بازی قانون، رد و بدل کردن نانهای قرضی و باز کردن مشمئزکننده نوشابه برای تحریف کنندگان است.

اگر کمی ما و مسئولان عزیزی که جدیدا و در نزدیکی انتخابات سریعا دست به مصاحبه می شوند به حافظه خود فشار بیاوریم در خصوص تغییرات و غزل و نصبها به نتایج خوبی خواهیم رسید. انتخاب زاده رحمانی به عنوان فرماندار در دعواهای بومی و غیربومی، بلاتکلیفی بخشداری و ماهها مسئولیت آن به عهده فرماندار، طریقه تغییر مدیریت در آموزش و پرورش، دو شغله بودن قریب به دو سال در تغییر مدیریت بیمارستان و رئیس آن در شرایط کرونا، داستان دنباله دار تغییر مدیرعامل مجتمع فلات مرکزی، حکم نیمه تمام معاونتهای فرمانداری، انتصاب شاه حسینی دو شغله به عنوان فرماندار موقت، به دست گرفتن کش دار دوباره سکان فرمانداری بافق توسط طلایی مقدم و این سیکل معیوب دوباره به بخشدار مرکزی شهرستان رسیده؛ مردم بافق مردمی با صفا و نجیب هستند اما این دلیل نمی شود که همه چیز را به خوبی درک نکنند ولی چه کنند که هر چه می نالند رنگشان زردتر از قبل می شود. طوری که یکی از فعالین اجتماعی از سرِ درد و سَرخوردگی در گروهها به دنبال نحوه مطالبه گری یا فرمولی در این خصوص که باب میل مسئولان باشد می گشت.
باید اعتراف کنیم اینقدر این داستان عزل، گذران امور مدتی به بلاتکلیفی و ایجاد دغدغه جدید برای مردم و نصب بعد از ماه ها عادی شده که انگار روال است و قانون نوشته شده ای در این زمینه وجود دارد که باید حتما ابتدا مسئول را عزل و بعد از چند ماه رها شدن کارها، حرف و حدیثها بین مردم، صورت گرفتن دعواهای گروهی، جناحی و محله ای گزینه مورد نظر معرفی شود. اینقدر عادی، تکراری، حال به هم زن و نخ نما که مسئولان شهرستان ضمن تقدیر و تشکر از استاندار محترم، معاون محترم سیاسی استاندار محترم و فرماندار محترم محترم خواستار ابقای داوود پورامینی بخشداری که گفته می شود به خواست خودش ماههاست استعفا داده شده اند.
مسئولان و مصاحبه کنندگان بافقی که در این ماه ها همگی سکوت اختیار کرده بودند انگار موقعیتی پیدا کرده اند که برای استاندار، معاون سیاسی استاندار و فرماندار بافق برای این وضعیتی که شهرستان در آن به سر می برد عامیانه بگوئیم نوشابه باز کنند تقریبا همگی به ماههای پایان دولت تدبیر و امید اشاره کرده اند و حساسیت این امر را در مقوله پیگیری مرزهای جغرافیایی بافق با شهرستانهای هم جوار گوشزد کرده اند. اما طرف صحبتهایشان کیست؟
-استانداری که در قضیه پیگیری مرزهای جغرافیایی بافق با اردکان از زمانی که معاون سیاسی بود تاکنون نه تنها همراهی با همشهریان خود نکرد بلکه تا توانست سنگ اندازی هم کرد و با ایجاد تحریف اولین نامه رسمی تغییر مالکیت منطقه و معادن چاه گز را نیز نوشت، حافظه مان ضعیف شده یا منافعمان تغییر کرده که قول اصلاح و ابطال نامه را فراموش کردیم؟
-معاون سیاسی استاندار که از نامه خلاف واقعی که پیرو همان نامه یاد شده برای منطقه و معادن چاه گز زده هنوز زمان زیادی نگذشته است و همان نامه دلیلی به قطع شدن و بلاتکلیف ماندن پرداخت عوارض دو درصد فروش فلات مرکزی به شهرستان بافق از اوایل سال جاری و از زمان حضور دو شغله موقت غیر ساکن شد.
– فرمانداری که ظاهرا تغییر کرده و با گذشته تفاوت دارد و هیچ پاسخ یا عکس العملی برای تعیین تکلیف ابهامات مرزی شهرستان به خصوص معادن چاه گز و مرزها با شهرستان بهاباد از وی ندیدیم.
اگر موضوعی یکبار یا دو بار روی داد شاید بتوان گفت اتفاقی است اما وقتی تکرار شد می شود عمدی، می شود استراتژی، می شود برنامه ریزی، می شود توهین به طرف مقابل حال می خواهد آن طرف مقابل مسئول باشد یا مردم، البته از سرِ درد به مسئولان بافق می گوییم اگر قرار است با این روش مسائل و مشکلات شهرستان پیگیری شود بنشینید و بنشینیم مانند تثبیت شدن مرزهای جغرافیایی بهاباد با اردکان، رها شدن پیگیری مرزهای جغرافیایی شهرستان با اردکان و معدن دی نوزده، به ندیدن و نشنیدن زدن خودمان در خصوص مرزهای جغرافیایی مهریز و معدن سرب و روی مهدی آباد، شائبه مرزی با فهرج و شرکت ذوب روی بافق، هوا شدن و بلاتکلیف شدن مالکیت و عوارض دو درصد فروش چاه گز، برخی مرکز نشینان که برای شماها لااقل به خوبی شناخته شده هستند طی انتحاری دیگر در این ماههای باقیمانده از دولت، شهرستان محروم بافق را آبستن اتفاق ناگوار و تحریف جدیدی کنند یا میخ دیگری بر تابوت بافق بکوبند.
شورای سردبیری عصر بافق