- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

شهرستان بافق و شرکت سنگ آهن برای معادن باید در کنسانتره سرمایه گذاری کند

مصاحبه سایت خبری تحلیلی صبح بافق که این روزها روش مطالبه گری یک رسانه حرفه ای را به نمایش گذاشته با مدیرعامل اسبق ابر شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق را خواندیم. بالا و پایین کردیم، تجزیه و تحلیل و بررسی کردیم.
از تناقضات زیادی که در پاسخها وجود دارد و اختلافی که در بین اظهار نظرها از قبل نیز بیشتر شده و از اینکه در زمانی که احمدیه در بافق مدیرعامل بوده و مسئولیت داشت چه اتفاقی افتاد و چطور کل طرحهای توسعه شرکت برای سالها متوقف شد می گذریم. صورتجلسه قانونی هست یا نیست؟ اگر قانونی هست چرا تحریف شده و بعدا اساس آن دستخوش تغییر شده است که تغییر و تحریف و جعل اسناد دولتی محسوب می شود، جرم است و پیگرد قضایی دارد؟ اگر قانونی نیست اساسا چرا تنظیم شده و بر اساس یک صورتجلسه غیر قانونی و بی ارزش کارهای قانونی و بزرگ صورت گرفته است؟ تعیین تکلیف آنومالیها سرانجامش جداسازی از ابر شرکت معدنی سنگ آهن در گذشته بوده، خارج شدن از معدن بزرگ، خارج شدن از انفال، کوچک سازی سنگ آهن و رد دیون آن به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد که هنوز ماهیت آن مشخص نیست دولتی است یا خصوصی؟ چرا معادن لکه سیاه از سنگ آهن پس گرفته شد؟ چرا در صورتی که کارخانه خردایش سنگ آهن تعطیل است و اینکه تنها سنگ معدن چاه گز در منطقه به درد خردایش می خورد در حال خام فروشی، موازی کاری و خروج سنگ از منطقه است؟ چرا چادرملو فقط یکی از معادن جدا شده سنگ آهن به عنوان معدن بزرگ همچنین گل گهر زیر نظر دولت مانده اما سنگ آهن باید نابود می شد؟ چطور برای تنها فولاد از بین ۸ طرح فولادی کشور با حدود ۳۰ درصد پیشرفت جهت واگذاری برنامه ریزی شده و در نهایت به طور کامل به بخش خصوصی واگذار شد و ما به دنبال مجوز فولاد بودیم؟ مگر فولاد ابویی فولاد نبود یا شرکت سنگ آهن یا منطقه با وجود نداشتن یک تن گندله هم زمان چند کارخانه فولاد نیاز داشت؟ صحت دارد که اگر پرونده ای کیفری زیر ۱۰ سال پیگیری و بررسی نشود بعد از آن پیگیری آن ارزش خاصی ندارد و به لحاظ کیفری قابل پیگیری نیست؟ بعد از استعلام بند آخر که اکثرا به اتفاق گفته اند در صورتجلسه در زمان امضاء نبوده است چه اتفاقی افتاده و چه پیگیری صورت گرفته؟ اگر آن صورتجلسه ارزش حقوقی نداشته چرا بعدا حساسیت بوجود آمده که برای بند آخر استعلام شود؟ اگر در رابطه با اوراق تعهد آور مثل صورتجلسه اساسا از اختیارات مدیرعامل به تنهایی نبوده پس چرا مدیرعامل شرکت صورتجلسه به این مهمی را امضا کرده است؟ اگر امکان این امر وجود داشته که چادرملو و گل گهر دارای مالکیت دولتی بمانند و جناب احمدیه تا زمانی که در وزارتخانه بوده اند به نام سازمان توسعه کرده اند چرا این اتفاق برای سنگ آهن مسیر متفاوتی را طی کرده و پروانه سه چاهون توسط وی به نام سنگ آهن شده؟ چه شکل تعیین تکلیفی بوده که آنومالی ۵a تاکنون ۱۴ سال بعد از مثلا تعیین تکلیف به حال خود رها شده است؟ به نظر بیشتر جابجایی بوده تا تعیین تکلیف! چطور امکان دارد اسرافیل احمدیه در سال ۹۶، سال بعد از تنظیم شدن صورتجلسه مورد بحث نامه ای به دکتر سعد محمدی مدیرعامل شرکت تهیه و تولید بزند و همزمان با درخواست صادر شدن پروانه چاه گز به نام تهیه و تولید درخواست صادر شدن پروانه سه چاهون را به نام سنگ آهن کند؟ چطور افراد موثر در آن زمان بعدها سالها ماندند و ماندند و ماندند و برخی که پرداختن به آن نیز تف سر بالاست هنوز که هنوز هستند؟ و از بسیاری از سوالهای دیگر را نیز به توصیه جناب احمدیه می گذریم.
اما اینکه مدیرعامل اسبق سنگ آهن اطمینان داده اند بافق برنده خواهد شد بله سنگ آهن با قیمت کارشناسی همانطور که برای آنومالی شمالی و میشدوان برنده شد دوباره نیز برنده خواهد شد ولی آیا بعد از آن تضمینی وجود دارد تا کسانی که دست بالا را دارند و نفوذ نیز دارند همانطور که قبلا این کار را کردند بعد از کشف قیمت دوباره زیر میز نزنند؟
جناب احمدیه در جایی دیگر فرموده اند که بحث کلی این است که کار و اشتغال باید در منطقه ایجاد شود و با توجه به اینکه سنگ آهن مزیت استفاده دارد مسئولین منطقه به گونه ای عمل کنند که سنگ آهن مرکزی مشکل خوراک نداشته باشد!! در جواب یا توضیح این صحبتها فقط باید بگوییم عجب!
اختلاف نظرها و دیدگاهها در تمام مناطق، شهرستانها و کشور وجود دارد و این خود باعث توسعه و پیشرفت است، اساسا هر چه تضارب آرا و نظرات بیشتر باشد که همه حول محور توسعه بافق با هم رقابت کنند نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. اینکه با بکار بردن لفظ رقابتهای منفی قصد تلقین اختلاف بین مسئولان بافقی را داشته باشیم درست نیست و شاید هم منظور از رقابتهای غیر منفی و هم جهت این است که مردم بافق و کارگران شرکت سنگ آهن بعد از گذشت قریب به ده سال تازه بفهمند که چه بلائی سر سنگ آهن و شهرشان آمده است.
در رابطه با تلقین فراری دادن سرمایه گذار از شهرستان نیز باید گفت مردم بافق مردمی میهمان نواز و نجیب هستند و نگاه سرمایه گذار اگر دولت و مافیایی که شکل گرفته بگذارد مثبت خواهد بود. لازم است یادآوری کنیم فولاد بافق از سمت دولت خصوصی و نظارت نشد تا به این روز بیفتد، کوره بلند بافق را که سنگ آهن با مشارکت شهداب در حال تاسیس آن بود وزیر تعطیل کرد. شهرستان همسایه که با کمک شما پروانه چادرملوی غصبی اش سازمانی و دولتی ماند با رانت و سوء استفاده از قانون معافیت مالیاتی در جهت توسعه مناطق محروم ۸ تا ۸ تا فولاد می زند و اینجا مجتمع فولاد ابویی قریب به ۱۰ سال هنوز راه اندازی نشده و فولاد آریا توسط بخش خصوصی سه بار تاکنون دست به دست شده و تغییر ماهیت داده است.
نکته پایانی و برداشت مفید که طی این سالها شهرستان نیز به همین نتیجه رسیده است از تمام صحبتهای اسرافیل احمدیه مدیرعامل اسبق ابر شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق اینکه جعفری مدیرعامل شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران به عنوان دولت یک واحد کنسانتره ایجاد کند و اگر این امکان را ندارد و اینجا جدا از ایران و جاهایی است که دولت هزاران میلیاردی برای کنسانتره، گندله و فولاد در حال هزینه و سرمایه گذاری است شرکتهایی هستند که اینکار را بکنند. یعنی اینکه دولت موظف شود کارخانه کنسانتره در منطقه ایجاد کند، شرکت سنگ آهن کارخانه کنسانتره ایجاد کند، شرکتهای در حال فعالیت در شهرستان کارخانه کنسانتره ایجاد کنند، سرمایه گذار واقعی که اهلیت داشته باشد کارخانه کنسانتره ایجاد کند. نیاز مبرم امروز بافق کنسانتره هست که این کنسانتره واگذاری آنومالیها را نیز منطقی می کند، خلاصه یکی باید کارخانه کنسانتره ایجاد کند، پس همه راهها برای دستیابی شهرستان به خوراک آنومالی ۵a ایجاد یک واحد کنسانتره در منطقه می باشد. بعد از ایجاد کارخانه کنسانتره در منطقه، سرمایه گذار موظف به تامین خوراک گندله سنگ آهن باشد و مازاد بر آن را اگر خواست از منطقه خارج کند.
پ.ن.: آسیب جدی که در عملکرد فعلی مجتمع معادن فلات مرکزی ایران، شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (دولت) وجود دارد ندیدن بافق و شرکت سنگ آهن است که ادامه این روال یا برخورد سنگ آهن بافق به مشکل اساسی در آینده، قطعا خروج سنگ از منطقه را مشکل تر خواهد کرد و به این راحتی نخواهد بود.