پس از اینڪه ماموریت احمدیه در بافق به پایان رسید مردم بافق ڪه تفاوت مدیر بومی و غیر بومی را در این چند سال به خوبی حس ڪرده بودند در مقابل غیر بومی گزینی مدیرعامل شرڪت اعتصاب و اعتراض ڪردند، مردم بافق هر چه را با تمام وجود خواستند به آن دست پیدا ڪرده اند. مسئولان مرڪز نشین و استان در برابر خواست مردم سر تعظیم فرود آورده و دڪتر علیرضا یاراحمدی بافقی مدیرعامل شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق شد.
یاراحمدی با دید وسیع ڪشوری و تخصصی به سنگ آهن می نگریست و معادن را انفال می دانست ڪه نباید به بخش خصوصی واگذار شوند، ایده های بڪری ڪه وی برای معادن منطقه، شرڪت سنگ آهن و معادن ڪشور داشت باب میل خیلیها نبود و بدیهی بود ڪه حضور او را در ڪسوت مدیرعامل شرڪتی ڪه خصوصی سازی آن از سال ۷۹ ڪلید خورده بود بر نمی تافتند و نهایت امر نیز آنچه ڪه نباید می شد برای این مدیر توانمند بومی اتفاق افتاد.
دقت ڪنید ڪه اهمیت جداسازی معادن شرڪت از بدنه آن هنوز در آن زمان برای بسیاری از مسئولان بافقی و مردم مشخص نشده بود. نتیجه خوش خدمتی احمدیه به اصفهان  در جداسازی معادن سنگ آهن از بدنه شرڪت ڪه در این اقدام رد پای یڪ اردڪانی نیز هست، ادامه ڪار سالها پس از بازنشستگی در صنعت و معدن استان اصفهان بود. آنومالیها پس از جداسازی به شرڪت تهیه و تولید مواد معدنی ایران واگذار شد و بعدها تعدادی از معادن منطقه به شرڪت تازه تاسیس مجتمع معادن فلات مرڪزی ایران منتقل شد ڪه تا به امروز برخلاف قانون معادن بیشتر خام فروشی می شود. حلقه اصلی خصوصی سازی سنگ آهن جداسازی معادن از بدنه آن بود.
دڪتر یاراحمدی اعتقاد داشت شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق ظرفیت، نیرو و دانش فنی جهت دولتی ماندن، اڪتشاف، استخراج و برنامه ریزی برای بسیاری از معادن منطقه و ڪشور را دارد اما لابی قوی اصفهان و اردڪان مسلما این فرصت را به بافقیها و سنگ آهن نمی داد و مشڪل ڪشور ما و اقتصاد ما همین سیاسی ڪاریها و دخالت سیاسیون در اقتصاد است. شرڪت سنگ آهن با سبقه طولانی و ظرفیت بالایی ڪه داشت می توانست نقش مجتمع معادن فلات مرڪزی ایران بلڪه بالاتر نقش شرڪت تهیه و تولید مواد معدنی ایران را به خوبی ایفا ڪند.
در ضمن یاراحمدی ڪارخانه آگلومراسیون را اقتصادی نمی دانست و با احداث ڪارخانه فولاد سازی در بافق به دلیل بحران آب خیلی موافق نبود، یاراحمدی با دید ڪشوری نگاه ڪرده و نگاه مدیریتی وی به نوعی دسته بندی فعالیتها و عدم دخالت در ڪارهای تخصصی یڪدیگر توسط شرڪتها بود به شڪلی ڪه شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق را به عنوان شرڪتی مادر، دولتی و معدنی می خواست ڪه نه تنها صاحب تمام آنومالیهای منطقه باشد بلڪه به عنوان یڪی از قطبهای معدنی ڪشور در راستای اڪتشاف و پژوهش در زمینه های معدنی فعالیت داشته و نسبت به تامین خوراڪ ڪارخانه های فولادسازی برنامه ریزی و حرڪت ڪند اما همانطور ڪه دیدیم این مسیر با توجه به سیاستهای ڪلی ڪشور و خصوصی سازیها ڪه برخی مواقع به خصوصی بازی و خصوصی خواری منحرف می شد به بن بست خورد.
ناگفته نماند در همین زمان بود ڪه از بین ۸ طرح فولاد استانی ڪشور تنها طرح فولاد بافق به بخش خصوصی واگذار شد و مهمتر اینڪه از سال ۷۹ به بعد و بر اساس توافق صورت گرفته، شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق حق السهمی را ڪه دولت تعیین ڪرده بود به صندوق بازنشستگی ڪارڪنان فولاد ڪشور پرداخت می ڪرد.
ادامه دارد…

شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *