- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

از سیر تا پیاز خصوصی سازی سنگ آهن، صندوق بازنشستگی فولاد و دالاهو قسمت اول / مرحوم دهستانی، مدیرعاملی ڪه در اوج تنش ها و سنگ اندازی خودی ها و غیر خودی ها سنگ بنای چرخه ڪامل فولاد در بافق را گذاشت

سال ۷۹ اولین اعتصاب و اعتراض ڪارگران شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق به خصوصی سازی و واگذاری سهام سنگ آهن به صندوق بازنشستگی ڪارڪنان فولاد ڪشور اتفاق افتاد، ڪارگران در آن زمان بیشتر نگران امنیت شغلی خود بعد از واگذاری بودند. مرحوم دهستانی به عنوان مدیرعامل شرڪت انتخاب شد و قول و قرارها بیشتر روی دو محور اصلی ڪه تغییر قرارداد نیروها به رسمی یا همان تضمین امنیت شغلی ڪارڪنان و ڪارگران و تاسیس ڪارخانه های جوار معدنی در شهرستان بود. ناگفته نماند ڪه قرار بوده خصوصی سازی شرڪت در ازای توسعه شهرستان و تاسیس چرخه فولاد در بافق پیگیری شود. 
دقت ڪنید در آن زمان نه ڪسی حرفی از صورتجلسه ای می زد، نه ڪارگران نماینده ای رسمی داشتند و نه شورای شهر پیگیر جلسات ڪارگروهی بود و نه جلسات گزارش دهی در ڪار بود. دهستانی در وضعیت بد مالی ڪه شرڪت در آن قرار داشت، با شڪستن انحصار در فروش سنگ به اصفهان، تولید بیشتر و صادرات توانست نقدینگی لازم برای طرحهای توسعه شرڪت را فراهم ڪند، ڪارخانه فرآوری را به نتیجه برساند، ڪارخانه آگلومراسیون را تا حدود زیادی تڪمیل ڪرده و فولاد بافق را (ابویی) با حدود ۳۰ درصد پیشرفت تحویل مدیرعامل بعدی دهد و مجوز فولاد آریا (معظمی) را نیز اخذ ڪند. در ڪنار این موارد زیرساختهای ضروری برای توسعه شهرستان و تڪمیل طرحهای جوار معدنی را نیز مانند طرح انتقال آب زاینده رود، ایجاد ڪمربند سبز، ساخت بلوار آهن، پیگیری گاز، طراحی و ساخت هتل نیڪان و اداره مرڪزی سنگ آهن، شهر بازی و بسیاری از خدمات دیگر را در دستور ڪار خود قرار داد.
در سال ۸۵ ڪه مرحوم دهستانی جای خود را در شرڪت به اسرافیل احمدیه، گزینه عده ای ڪه در آن زمان ڪاری جز سنگ اندازی نداشتند و بیشتر به خاطر مسائل سیاسی و جناحی سد توسعه شهر بودند داد، طرحها همگی متوقف شد، روند خصوصی سازی شدت گرفت، آگلومره تقریبا تعطیل، پیگیری فولاد معظمی تعطیل و بزرگترین و بدترین اتفاقی ڪه در آن زمان شڪل گرفت، هموار سازی مسیر واگذاری سنگ آهن، ڪوچڪ ڪردن شرڪت با جداسازی آنومالیهای آهن دار آن بواسطه صورتجلسه ای ڪه سندیت آن محل بحث است بود.
مسئولانی ڪه برای هر حرڪت دهستانی جنجال سازی می ڪردند در این زمان بسیار آرام بودند و احمدیه با وجود خیانت بزرگی ڪه به سنگ آهن و شهرستان بافق ڪرده بود آرام ترین دوران مدیریت را در شرڪت و بافق گذراند.
ناگفته نماند مرحوم محمد دهستانی بافقی مدیری توانمند با مدیریتی مثال زدنی ظاهر شد ڪه به عرق زیادش به بافق معروف بود، دهستانی نگاهش به توسعه شهرستان بود ڪه در آن سالها در اوج محرومیت به سر میبرد به همین خاطر در امور شهر نیز ورود می ڪرد. در راستای توسعه منابع انسانی شهرستان گامهای بلندی برداشت و بدنه اصلی شرڪت و مدیران میانی را ڪه اڪثرا غیربومیها در دست داشتند با مدیران بومی جایگزین ڪرده حتی به مسعود شریعتی نیز ڪمڪ ڪرد تا فرماندار شهرستان شود، شریعتی فارغ از برخی حواشی جناحی جزو فرمانداران جوان و موفقی بود ڪه در این مسیر ڪنار دهستانی قرار گرفته بود. پیگیری دانشگاه آزاد به همراه جواد تشڪری، دانشگاه پیام نور به همراه سید محمد میرسلیمانی و بعدها محمد علی طالعی و تاسیس دانشگاه علمی ڪاربردی بافق و دڪتر شهاب نیز در پرونده پربار اوست، خاطرات پیگیریهای او از زبان حتی غیر بومیها برای آب و گاز و موارد بیشمار دیگر در مرڪز استان زبانزد است. مدیر عامل بومی شرڪت به پیمانڪاران بومی نیز بسیار بها می داد و در آن زمان بود ڪه پیمانڪاران بومی زیادی شروع به رشد ڪردند. رفت و آمد استاندار و مقامات بلند پایه ڪشوری به بافق در آن زمان به یاد ماندنی است، بعدها مرحوم دهستانی بین مردم شهرستان به سردار سازندگی بافق شهرت یافت و در نبود وی بود ڪه پس از گذشت سالها مردم به خدمات ارزشمند او به شرڪت سنگ آهن مرڪزی ایران بافق و شهرستان پی بردند و بلوار آهن به نام آن مرحوم به پاس زحمات شایان آن بزرگ مرد تغییر نام داده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
ادامه دارد…

شورای سردبیری عصر بافق