بُزَک نمیر، بهار میاد

باز داره از پشت تونل، صدای یک قطار میاد،
دسته به دسته خادمِ دلسوز و بی قرار میاد.

یه عده شون قدیمی و مُعرفِ حضورمون،
تعدادی هم خادمینِ جدید و نو نوار میاد.

هرکسی نوعی اومده، دردی زِ “ما” دوا کنه،
مدیونی فکر کنی واسه، ثروت و اقتدار میاد..

شک ندارم ریال یه روز، همپایه یِ دلار میاد
بُزَک نمیر بهار میاد، کُمبُزه با خیار میاد..

این یکی از لیستِ امید، اون یکی بابهار میاد،
این یکی بومی، اون یکی، از دهِ همجوار میاد..

این یکی قیچی دستشه، ریشه ها رو اصلاح کنه،
اون یکی فرمانده شده، بالشکر و سوار میاد..

این یکی شمشیر توی دست، باکسی شوخی نداره،
اون یکی بازبونِ خوش، باهر حزبی کنار میاد.

هرکسی با تفکری، این روزا بهرِ کار میاد،
بزک نمیربهارمیاد، کمبزه با خیار میاد.

یکی باصدتا مدرک و مدالِ افتخار میاد،
یکی میگفت از غمِ ما، به وجدانش فشارمیاد.

این یکی میخواد که خرِ تَوَرُمو لگام کنه،
یه میخ طویله دستشه، با زنجیر ومَهار میاد..

این یکی ادعا داره، هزار تا طرحِ نو داره،،
اون یکی با یه کوله بار افاضه و قِصار میاد.

اینهمه “وعده” حاصلش، بگی نگی به بارمیاد!
بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد،،

محمد علی دهستانی بافقی؛ مدیر مسئول عصر بافق