مولا بیا تا در کنارت جان بگیریم
در این غبار غم همه سامان بگیریم

دل خسته از جرم خودیم چون ابر تیره
مولا بیا با ندبه ها باران بگیریم

هر صبح عهدت بر زبانست با طلوعی
مولا بیا با عهدتان پیمان بگیریم

رنگ خزان بگرفته ایم ما در جوانی
مولا بیا تا لشکر از یاران بگیریم

چون سیصد وسیزده نفر دلدار و همراه
پا در رکابت کرده تا فرمان بگیریم

ظلم و تباهی را نگر افزون شد اینک
مولا بیا تا عرصه از شیطان بگیریم

نادم که سالهاست منتظر بنشسته بر راه
جانا بیا تا رخصت از جانان بگیریم

محمود حاجی محمدی (نادم)

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *