متنی خواندیم از خبرنگار منتقد و فعال یزد، سریع و عجیب به دلمان نشست از نوشته شان استفاده کردیم چرا که #درد شهرستان بافق و شهرستانهای #محروم استان با درد شهرستان یزد یکی است، همه می دانند در استان بسیاری از مسائل اساسی به سوگلی استان مربوط می شود و نگاه برخی مسئولان در استان و به خصوص شهرستانهای محروم و بی پناه استان به یک اشاره از سران زیاده خواه سوگل استان است تا ذره ای از ساحل آرام #عافیت_طلبی دور نشوند و به خیال خام خودشان پله های ترقی را طی کنند، اصولا همان برخی مسئولان از دریا و موج و زندگی می ترسند، اف بر آنها که نگاه مردم را به نظام و انقلاب نابود و اعتماد مردم را ریشه کن می کنند. اما اما اما روزی به قضاوتت می نشینند که دستت از همه چیز و همه جا کوتاه است! و چه بی رحمانه هست قضاوت و آن هم قضاوتهای تاریخی و اصولا بی رحمانه ترین قضاوت، #قضاوت_های_تاریخی است؛
اما مسئله دومی که درد شهرستان بافق هست شاید هم درد اکثر جاهای دیگر؛ هر چند که برخی مسئولان فعلی در مسلک و منش فردی و سیاسی هیچ اشتراک و سنخیتی با هم ندارند اما #منافع_فردی_و_گروهی_و_قبیله_ای آنها را موقتا زیر یک حجم متراکم گرد هم آورده است، برخی مسئولان نیز تکلیفشان در مواقعی حتی با خودشان نیز مشخص نیست.
درآینده ای نه چندان دور، برخی واقعیت ها به مردم خواهد فهماند، #سیاست حقیرتر از آن است که بتواند ذره ای در #مسیر_تاریخی یک شهر بزرگ با مردمانی مهربان و عزیز، تغییر و دگرگونیِ قابل توجهی ایجاد کند مگر در قامت بدنامی و به وجودآورندگان سختی ها و ناملایمات فرهنگی ـ اجتماعی!
پ.ن: #ترکتازان_امروز #غایبان_فردا هستند، همان هایی که در پاورقی یکی از روزنگاری های تاریخ بافق که در آینده ای نزدیک به رشته ی تحریر درخواهد آمد؛ از آن ها به خوبی یاد نخواهد شد!
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *