برایِ دیگران، مادر
برایِ قومِ خود، دایه
در آن جا “نان” ،ولی اینجا
فتیری سفت و بی مایه
سرایش غرقِ تاریکی،
چراغش،نذرِ همسایه!!
((ابولقاسم ،کمرباریک،
کوچه روشن،، خونه تاریک))
به هربیداد، او فریاد،،
به آهِ اهلِ خود،ساکت!
بلادِ دیگران، جاری،،
به دشتِ خشکِ خود،راکد
غریب از جودِ او خرسند،،
خودی از خیرِ او ساقط
((ابولقاسم، کمرباریک،،
کوچه روشن، خونه تاریک))
به حقِ دیگران، جنگی،
به حقِ مردمش، سازش،،
زبانش هر کجا، بُرّان،
ولی اینجا،فقط خواهش،،
چنین گرتا کند، بی شک
ز قدرش، هرزمان، کاهش..
((ابولقاسم،کمرباریک،،
کوچه روشن، خونه تاریک))
#محمدعلی_دهستانی_بافقی
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد
خیلی قشنگ و پر معنا
سلام
بسیار عالی
ولی چه فایده کو گوش شنوا