1.در 57/8/3رئیس دبیرستان وحشی بافقی طی گزارشی به اداره متبوع خود اعلام می نماید که اقای سید حسین علوی دبیر ادبیات دبیرستان مزبور درزمینه تعطیل نمودن دبیرستان و تحریک دانش آموزان فعالیت می نماید.
2.در 57/8/3تعدادی از دانش آموزان مدرسه راهنمایی کوروش کبیر(اباذربعد انقلاب) صفحه اول کتاب های درسی خودرا که حاوی تصویر شاه بود پاره می نمایند که از چشم مخبران ساواک دور نمی ماند.
3.در 57/8/4 ساعت 9 صبح مراسم سلام رسمی به مناسبت چهارم آبان در سالن شهرداری با حضور فرماندار و روسای ادارت بافق برگزار می شود که بعض اعضای انجمن های ملی ،نقیب زاده رئیس دادگاه،بهرامی بازپرس دادگاه،میرزائی رئیس اداره کار و ادیب رئیس انجمن شهر از شرکت درآن امتناع می نمایند.
4.در57/8/6 تعداد 40 برگ اعلامیه به وسیله دو نفر موتور سوار ناشناس از پشت دیوار به داخل دبیرستان دخترانه فرحناز بافق می ریزد که رئیس دبیرستان گردآوری و تحویل شهربانی می گردد.ساواک دستور شناسایی عوامل را صادر می نماید.
5.در57/8/7 ساختمان سازمان زنان بافق درساعت 10 صبح توسط عده ای ناشناس با مواد نفتی به آتش کشیده می شود که 6 عدد صندلی و لوازم اداری درآن می سوزد.
6.در 57/8/8 ساعت16/30 عصر حدود 400 نفر از دانش آموزان بافقی با شعار “مردم به ما ملحق شوید{شهید راه حق شوید}در خیابان وحشی بافقی به راهپیمایی پرداخته و در ساعت 17/30 متفرق شدند.
7.در 57/8/9تعدادی اعلامیه دست نویس از طرف هنر جویان هنرستان فنی بافق به دیوارهای شهر الصاق می گردد که درآن خواهان ایجاد بوفه،تعویض دبیر زبان،تجهیز وسایل کارگاهی و…می شوند.ضمنا اعتصاب مدارس و سنگ آهن مرکزی بافق همچنان ادامه دارد.
8.در57/8/9 محمود رحیمی فرزند محمدتقی حدود 600 نفر از دانش آموزان خردسال را جمع کرده و از ساعت 17/30 تا 19 با دردست داشتن پلاکارد ضمن دادن شعارهای مذهبی و ضد حکومتی اقدام به راهپیمایی در خیابان وحشی بافقی می نمایند.
9.در57/8/11نامه تهدید آمیزی به دفتر آستانه امامزاده عبدالله {ع} انداخته می شود که درآن تاکید شده چنانچه تمثال شاه را پایین نیاورند با عکس العمل شدیدی مواجه خواهندشد.
10.در57/8/11 سید ایوب راضی کارگر فنی استخراج در سنگ آهن مرکزی بافق هنگام سخنرانی اعتصاب کنندگان چندین بار شعار “جاوید شاه” را باصدای بلند تکرار می کند که بعد ازآن با تهدید به مرگ مواجه می شود.
11.در57/8/12 حدود 1200 نفر از ساعت 17 تا 17/30بادادان شعارهایی در خیابان وحشی بافقی راهپیمایی می نمایند.مغازه ها هم تعطیل می باشد.
12.در 57/8/14 تجمعی برای انتخاب اعضای جامعه فرهنگیان بافق در دبیرستان فرحناز برگزار می شود که آقایان محمدی نسب،سیدحسین علوی،سیدعباس آیت اللهی سخنرانی نموده و اقای علوی از سهرابی رئیس آموزش وپرورش انتقاد می نماید.شریعتی دانش آموز سال چهارم و خواجه ای دانش آموز سال سوم تجربی در حین برگزاری انجمن قصد پایین آوردن تصویر شاه را دارد که با مخالفت مستخدم و اقای آیت اللهی منصرف می شود. خانم ها اعظم طباطبایی،ظریفه تیموری، تقوی و میرزائی از جمله محرکین برای انتصاب اقای محمدی نسب به جای آقای سهرابی بودند.شرکت کنندگان در قطعنامه پایانی خواهان لغو حکومت نظامی، بازگشت امام،آزادی کلیه زندانیان سیاسی و…. بودند.
13.در 57/8/14از ساعت 17/30 حدود 1000 نفر از مردم اقدام به راهپیمایی ودادن شعارهای ضد حکومتی درخیابان های شهر نموده و شیشه و تابلوی بعض ادارات را شکستند..
14.در57/8/15 مردم اقدام به راهپیمایی میکند که در ساعت 13/10 بدون درگیری پیایان می یابد.کارکنان سنگ آهن مرکزی بافق به سرکار خود بر می گردند.در این تظاهرات اقای دوست حسینی رئیس اداره مخابرات و آقای میرعلمی رئیس اداره دارایی نیز در جلوی راهپیمایان شرکت داشتند.اقای سیدمحمد میر غنی زاده دانشجوی سال اول دانشکده پزشکی اعلامیه {امام}خمینی را درباره مبارزه علیه رژیم قرائت ودانش آموزان سال چهارم دبیرستان وحشی بافقی به نام های میرزایی و شریعتی نیز صحبت و قطعنامه تظاهرات را قرائت می کنند که خواسته آنان عبارت بود از:آزادی زندانیان سیاسی،لغو حکومت نظامی،بازگشت راشد یزدی و امام،برقراری حکومت اسلامی،تعویض نام خیابان های شهر به اسامی خمینی، شریعتی و 15 خرداد. سه تن از دبیران دبیرستان مزبور به نام های محمد علی اخوان،سیدحسین علوی باجگانی و علی اکبر ایزدپناه در تحریک دانش آموزان نقش داشته اند.
15.در 57/8/21هنگ ژاندارمری یزد طی گزارشی به فرماندهی ناحیه اصفهان اعلام می داردکه اقای دوست حسینی مزبور در جلسات مذهبی سید مصطفی فدائی شرکت نموده و ماموریتش نفوذ بین روساوکارکنان ادارات بوده تا آنان را علیه دولت بشوراند.امنیت داخلی ساواک نام دونفر مزبوررا در لیست محرکین منطقه منظور و تحت نظر می گیرد
منبع مطالب :اسناد ساواک توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
ضمنا از جناب آقای دکتر رحیمی که منابع مزبور رادراختیارم گذاشتند بی نهایت سپاسگزارم.
سیدمحمد میرسلیمانی بافقی