1.در 57/5/28 طی مراسم بزرگداشت 28 مرداد{ملی شدن نفت}فقط تعدادی از کارمندان ادارات و ذوب آهن بافق شرکت داشته و بازارایان اصلا شرکت نمی نمایند.محمد حسین حیدری ،کارگر تعمیرات ذوب آهن می گوید در مراسم مزبور عده کمی حضور داشتند و آنها هم بازور مامورین آمده بودند و کار زوری فایده ندارد.ساواک دستور کنترل رفتار واعمال نامبردگان را صادر می نماید.
2.در 57/5/30 سیدمحمد حسینی ضمن سخنانی در یکی از مساجد بافق اظهار می دارد که ” قیام مردانه ملت ایران صددرصد اسلامی است ودست خارجی در کار نیست”.وی مردم را برای قیام و از جان گذشتگی تشویق و اضافه نموده “مگر آنهایی که در آبادان سوختند مسلمان نبودند و کسانی که از مسجد بیرون می آیند و صلوات می فرستند بی دین هستند؟آتش سوزی سینما درآبادان کاردولت است!
3.در 57/6/1 سیدمحمد حسینی باتفاق اقای سلطان زاده برای دیدار با راشد که در ایذه تبعید است از صدوقی کسب تکلیف می کنند.
4.در57/6/2 سیدمحمد حسینی به منزل صدوقی زنگ زده ومی گوید پریشب یکی از بچه هارا دربافق گرفته و بردن یزد{منظور شهیداصغر حبیبان بوده}.امروز صبح هم رفتن بهاباد که یکی را بگیرن.صدوقی می پرسد:آن بچه را ژاندارم گرفته یا پاسبان؟ حسینی: پاسبان گرفته …قبلا اعلامیه پخش می کرده ولی الان چیزی ازش نگرفتن.
5.در ساعت 19 روز جمعه 57/6/3 شورای تامین استان در منزل دکتر رهنورداستاندار وقت تشکیل و دستور بازداشت تدریجی چند تن از روحانیون استان از جمله سید محمد حسینی واعظ در بافق را صادر می نمایند
6.در 57/6/4به دنبال دریافت گزارشی مبنی بر قصد حمله عده ای از اهالی بهاباد به هنگ پاسگاه ژاندارمری بهاباد ،فرمانده گروهان ژاندارمری بافق در ساعت 10/45 با تعداد کافی مامور به بهاباد عزیمت و با درایت وهوشیاری 25 نفر از آنان را که از طرفداران شیخ احمد سعادتی واعظ بودند دستگیر می نمایند.فرمانده گروهان بافق دو عدد نوار سخنرانی شیخ سعادت را به فرماندهی یزد ارسال می نماید.ساواک دستور دستگیری اورا در همان روز 57/6/4به ژاندارمری بافق صادر می نماید.
7.در 57/6/5 سازمان ضد اطلاعات کشور طی گزارشی به امنیت داخلی ساواک یزد اعلام می کند که واعظی به نام حسینی پیشنماز مسجد موسی ابن جعفر جنب پارک شهر یزد برروی منبر به کد66{شاه} اهانت نموده و غیر نظامی سید باقر متولیان بافقی داماد پهلوان حسینی ساکن همان محله اورا همراهی و در توزیع اعلامیه دست دارد که دستور مراقبت وکنترل نامبردگان صادر می شود.
8.در 57/6/6 ساعت ده دقیقه پس از نیمه شب یکی از ماموران شهربانی بافق برای کندن اعلامیه مضره وارد مسجد مبارکه می شود که موتور سیکلتش به شماره 2872 شهربانی بافق توسط فرد یا افرادناشناسی به آتش کشیده می شود و حدود 4000 ریال خسارت به آن وارد می شود.
9.در 57/6/11دستور تشکیل پرونده مظنونیت برای سیدابوتراب ضیایی آموزگار که در مسجد جامع جوانان را جمع و علیه مصالح مملکت تحریک می نماید صادر می شود.
10.در 57/6/13 مصادف با عید فطر حدود 3000 نفر از اهالی بافق پس از اقامه نماز عید و با جلوداری سیدجواد میر غنی زاده امام جمعه شهر با نظم و ترتیب دست به تظاهرات می زنند.اصلی ترین پلاکارد همراه آنان در کنار تصاویر ایت الله خمینی پارچه نوشته “ما خواهان حکومت اسلامی هستیم و ما خواهان آزادی زندانیان خود هستیم و نصر من الله وفتح قریب ” بود.آنها نماز عید را در زمین بازی برگزار و {محمد }میر غنی زاده دانشجوی دانشکده پزشکی در باره ماه رمضان و اسلام سخنرانی نموده و به مسجد باز می گردند.امام جمعه قبل از حرکت مردم را سوگند می دهد که شعار خلاف ندهند و بی نظمی به وجود نیاید.درراه بازگشت تعدادی از مردم شعار هایی علیه کد66{شاه}و له خمینی می دهند که امام جمعه آنها را دعوت به فرستادن صلوات می کند و در مسجد اظهار می دارد :من شمارا قسم داده بودم .امنیت از هر چیزی بالاتر است.وقتی کسی چیزی می خواهد بگوید باید اول دردهان پخته کرده و سپس بیان نماید.بااین وجود تعدادی از مردم به سخان وی اعتنا نکرده و به شعاردادان ادامه می دهند که {آقایان} سیدحسن میربافقی برقکار ذوب آهن ،محمد علی سیاح معروف به کمپانی شاطر نانوا و اکبر دهقان شاهی مغازه دار،سید علی طباطبایی،محمود رحیمی،سیدمحمد ضیایی جلودارشان بوده اند.حضور آقای فهیمی شهردار و آقای پاشاپور رئیس راه آهن بافق در تظاهرات مورد توجه نیروهای ژاندارمری قرار می گیرد.در حالی که شهربانی یزد جمعیت را 600 نفر گزارش نموده سازمان ضداطلاعات کشور جمعیت را 3000 نفر ذکر می کند!.
11.در 57/6/16تعدادی اعلامیه از محمد صدوقی،روح الله خمینی ،اشعاری در مورد {امام}خمینی و عکسی از مصطفی خمینی توسط ژاندارمری بافق در سطح شهر کشف وجمع آوری می شود.ساواک به گروهان بافق دستور می دهد تا با گشت زنی مستمر عاملین پخش اعلامیه ها را شناسایی و دستگیر نمایند.
12.در57/6/18بعد از کشتارمیدان ژاله تهران در روز قبل تمام مغازه های بافق تا عصر تعطیل می شوند.
13.در57/6/30مغازه های بافق دراعتراض به محاصره منزل امام در نجف تعطیل می شود.
14.در57/6/30سروان ایمان پرور حین گشت زنی دو برگ اعلامیه چاپی و مقوایی را که در مسجد جامع نصب شده بود جمع آوری و به ساواک یزد ارسال می نماید.
15.در 57/6/30 سیدمحمد حسینی که مدتی بافق را به محل نامعلومی ترک کرده بود وارد بافق شده و در منبری در مسجد جامع اظهار می دارد:مایزید را ازدیرزمانی است لعن می کنیم وتاابد این لعنت ادامه خواهد داشت اما رژیم طاغوتی روی یزید و معاویه را سفید کرده ومامبارزه را تا تشکیل حکومت اسلامی ائامه خواهیم داد…..کشتار میدان ژاله کاریست که رژیم یزید ومعاویه هم نکرده و آقای شریف امامی که الان دم از روحانیت می زند چند سال قبل شدیدترین اهانت را به مراجع عالیقدر مسلمان روا داشت و امروز هم خود وهمراهانش دست به آدم کشی زده اند.ساواک می نویسد که در بافق شایع شده بود که حسینی تبعید ویا زندانی می باشد ولی سیدخلیل طالبی زاده از کارمندان ذوب آهن اظهار داشته که اوازبیم دستگیری دردهات بافق مخفی شده بود.
16.در ساعت 17 روز 57/7/4 جلسه تودیع آقای آخوند زاده رئیس آموزش وپرورش بافق که به اردکان منتقل شده بود در دبیرستان فرحناز {فاطمیه}با سخنرانی چند تن از فرهنگیان تشکیل می شود.سیدمظفر فدائی عنصر افراطی سنگ آهن مرکزی بافق ضمن تمجید تعریف از آخوند زاده می گوید این مرد باشرف بدون اینکه بشناسد مرا برای تشکیل صندوق امام زمان معرفی وتشویق نمود.وی در خاتمه به آقای دوست حسینی در گوشی می گوید که امشب جلسه داریم تشریف بیاورید که از چشم وگوش مخبرین ساواک دور نمی ماند!.در مجلس مزبور حدود یک وانت کادو و هدایا برای آخوند زاده آورده می شود که ظاهرا به اجبار از طرف روسای مدارس خریداری شده بود.
17.در57/7/5ساواک یزد طی گزارشی به اداره چهارم عملیات وبررسی امنیت ایران اسامی چهار نفر از کارکنان ذوب آهن بافق و سه از کارمندان بانک تعاون کشاورزی را به عنوان متعصب مذهبی و افراطی که کارگران را علیه دولت تحریک می نمایند برای کسب تکلیف ارسال می نماید. اسامی مزبور عبارتن بودند از:عباس تقی پور راننده ذوب آهن،اکبریان کارگر قسمت باطری سازی،محمد علی دهقان مشهور به مندل عشق اله کارگر تهویه خسرومهر،حسین حیدری بهابادی کارگر تعمیرگاه و لشکری،فتوحی و ملائی پور از بانک کشاورزی بافق.