در حال حاضر نیز هنوز همان #تعلقات_گروهی، منافع افراد حاضر در گروههای خاص تشکیل شده، #عافیت_طلبی و دفاع از هم گروهیها در عدم پیگیری مطالبات واقعی مردم، #عدم_شفافیت و پاسخگویی لازم در جهت تقویت گروهها، خالی کردن پشت مردم و کارگران در لحظات حساس و … ادامه دارد اما سازمان یافته تر و قوی تر، ولی شاخصه های جناحی کم رنگتر شده چرا که اکنون دولت، دولت #اعتدال است و رنگ و بوی حزبی گرفتن برای افراد هزینه دارد، در حال حاضر از حزب و جناح دور شدن و بعد از بیداری کم کم مردم به سوی تشکیل گروههای خاص رفتن ظاهرا بهتر است و این گروهها هستند که بعد از آن زمان نقش موثرتری را بازی می کنند.
گروههایی که منافع مشترک یکدیگر را در جبهه های مختلف پیگیری می کنند، عملکرد گروهها شباهت زیادی به احزاب دارد و از آن وحشتناک تر اینکه ممکن است همکاریهای بین گروهی در منافع مشترک، بر اثر ترس از آماج حملات گروه مقابل و بعضا طرفداران تندروشان قرار گرفتن، عافیت طلبی بیش از اندازه، داشتن ضعف در افراد گروه خودی و هزاران دلیل دیگر می تواند همکاری نانوشته ای را بین گروهها رقم بزند که در نهایت منجر به عدم شفاف سازی نقاط ضعف افراد، یا عدم معرفی مقصرین ‌واقعی در ضربات و صدمات وارد شده به منافع مردم و پیگیری ضعیف مطالبات اساسی مردم شده و این وسط منافع مردم، شهرستان و کارگران شریف سنگ آهن به راحتی ذبح می شود.
واضح است چون منافع گروهی مقدم است و احتمال وجود همزیستی مسالمت آمیز بین گروهی، نمی توانیم با هم در یک جلسه مشکلات را به راحتی حل کنیم، اظهار نظر شفافی در موضوعات خاص کمتر می بینیم، مسئولان در لفافه و با کنایه های زیاد حرف می زنند، از رسانه ها و جواب دادن در گروههای مجازی به شدت فراری هستند، شما را بیشتر به شرکت در جلسه های پرسش و پاسخ دعوت می کنند؛ از این حرفهای پشت تلفن نمی شود گفت، بعدا شاید گفتم، اینها اگر رسانه ای شود به ضرر شهر است، می گویم در صورتی که رسانه ای نشود، بیایید حضوری برایتان توضیح دهم، سینه من مخزن اسرار است، در فرصت مناسب خواهم گفت و … زیاد می شنوید، اینها یعنی اینکه آنچه جواب شماست هرگز نخواهم گفت، دور شدن از افشای حقایق پشت پرده، محافظه کاری و عافیت طلبی در حد اعلای خود در اکثر مسئولان نمایان است.
به عنوان مثال می توان عدم پیگیری مناسب و گزارش دهی شفاف به مردم و دقیقا همکاری گروهی و بین گروهی مسئولان را در مطالباتی مانند مرزهای جغرافیایی بین حوزه ای و بیرون حوزه ای، ۳۵ نقطه و مرز مشترک با بهاباد، موضوع معادن و منطقه چاه گز، واگذاری آنومالیها، تحریفات کتاب جغرافیای استان، فولاد ابویی و موارد بیشمار دیگری که بحث اصلی این نوشتار نیست به وضوح مشاهده کرد.
همه و همه فقط به خودمان فکر می کنیم، بعضیها هم فرصتی مغتنم برای خودنمایی یافته اند، دعوا را به کف جامعه و بین کارگران می کشانیم، همه مشکلات قبلی که داشتیم جلوی چشمانمان ظاهر می شود و چه فرصتی بهتر از حالا برای تسویه حسابهای قبلی، یکی به امام جمعه شهر حمله می کند، دیگری برای تخریب فرماندار در اینستاگرام داستان (استوری) می گذارد، مشکلات و اختلاف بین شورا به شدت در اظهار نظرها نمود پیدا می کند، شورای شهر و شهرستان هر کدام به طرفی می کشند، سایتهای خبری انگار که فرصتی برای جذب مخاطب بیشتر پیدا کرده باشند با این و آن مصاحبه می کنند، قلم به دستی برای دفاع از مدیرعامل معزول که حتما راههای بهتری هم وجود داشت و دارد، غرق در احساسات واهی خود تمام مدیران عامل تاریخ سنگ آهن را غیر پاک دست می نامد، موج خبرها و شایعات شهر را با خود می برد، هنوز تعیین تکلیفی صورت نگرفته عده ای با حفظ سکوت و عافیت طلبی پشت صحنه دنبال کت و شلوارهای مدیری خود می گردند، برخی افراد به سرعت نور رنگ عوض می کنند که انسان انگشت به دهان می ماند و با خود عهد می بندد که دیگر از آفرینش آفتاب پرست تعجب نکند، بادسنجها به کار افتاده، برخی نیز آینده کاریشان را با ریسک به طرفی قمار می کنند. وای بر ما، واقعا که حالمان منقلب شد، سرمان گیج رفت و مرتب با خود فکر می کنیم کارگران شریف سنگ آهن، مردم بافق و منافع شهرستان کجای این داستانها قرار دارند؟! الله اعلم
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *