در تمام دورانی که ما به یاد داریم و تاکنون از این دست اتفاقات رخ داده، عوامل اصلی ایجاد تنش بیشتر، معرکه گیری و موج سواری ها به دو عامل #موضع گیری_جناحی و #عملکرد_گروهی که در جهت حفظ منافع جناح و گروههای مشترک المنافع خود، برای احساسات کارگران، خواست آنها، آینده شهر و منافع مردم تره هم خرد نمی کنند برمی گردد و اگر کمی از داستان فاصله گرفته و در موضع کاملا بی طرف، بدون ذهنیت قبلی و بیرون از هیاهوها قرار بگیرید کاملا متوجه خواهید شد که هر شخصی به کجا بند است، به کدام جناح تمایل دارد، از کدام گروه تبعیت می کند، دستورات برای او از کجا صادر می شود، در حال محافظت از وجهه چه کسی است و در نهایت همه در حال صید ماهی خود از این رخدادها و آب گل آلود شده که ممکن است تاریخ بافق را بمانند زلزله ای ده ریشتری جابجا کند هستند و شوربختانه چیزی که اصلا مهم نیست احساسات پاک مردم و کارگران است که اگر سنگ هم باشی ناخودآگاه اشکت فرو می ریزد.
ما اگر قرار باشد امتیازی دهیم، بررسی از شروع تاکنون داشته باشیم، ذهنیتی از قبل نداشته باشیم و کاملا بی طرف نگاه کنیم، در این داستانی که اکنون شاید اواسط آن قرار داشته باشیم، بیشتر نخبگان و مسئولان اگر مردود نشده باشند نمره قابل قبولی نیز کسب نکردند، نمره نزدیک به بیست را می توان به #فرماندار غیر بومی بافق داد که #صادقانه و با در نظر گرفتن خواست کارگران به دور از هیاهو و در یک خبر کوتاه موضع خود را بر زیربنای منطق، بررسی در آرامش به دور از غوغاسالاری، بدون توهین ناروا به دو طرف درگیر و گروههای طرفدار و با تمکین به قانون بیان نمود.
برای گفته هایمان دلیل می آوریم، کافی است کمی به عقب برگردیم و گذشته را مرور کنیم، زمانی که #مرحوم_دهستانی در حال گذاشتن سنگ بنای توسعه بافق و پیشبرد برنامه های بلند مدت خود در شرکت سنگ آهن مرکزی و شهرستان بود همزمان آماج حملات سنگین چه گروهی از افراد قرار داشت؟ آیا برچسبی به جز جناحی فکر کردن، حزبی حرکت کردن، نگاه چسبیده به سرشاخه های حزب، قرار دادن منافع شهرستان و مردم در اولویت دوم بعد از منافع حزبی و جناحی می توان برای آن افراد در آن زمان تصور کرد؟ همانها که پس از روی کار آمدن دولتی از جنس خودشان با شعار معروف “نه گاز می خواهیم نه جاده فقط آنچه ما می گوییم بشود!” تا دستیابی به خواسته خود آرام نگرفتند، آیا منافع مردم و شهرستان در احداث جاده و آمدن گاز به شهرستان بود یا رفتن مرحوم دهستانی و انتصاب اسرافیل احمدیه به مدیرعاملی سنگ آهن؟ برای اینکه عده ای خودنمایی کنند پشت مرحوم دهستانی خالی و حذف گردید، اما بعدها قهرمان شد و لقب سردار سازندگی به خود گرفت.
از آن زمان کمی جلوتر بیاییم، در زمان اعتصاب و مخالفت کارگران جهت جلوگیری از خصوصی سازی شرکت سنگ آهن مرکزی و واگذاری سهام آن به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد در سال ۹۳ که منافع گروههای جدید کم کم در حال شکل گیری بود و برخی از مسئولان فارغ از خواست کارگران و مردم بافق در حال نزدیک کردن منافع خود در گروههای خاص به یکدیگر بودند، پشت رئیس شورای چهارم شهر بافق توسط چه کسانی خالی شد تا با شکایت نماینده دولت زندان، تعلیق و حکم های سنگین نصیب وی شود؟ جالبتر اینکه برخی از همین افراد در زمان مرحوم دهستانی هم فعال بودند و در نقطه مقابل قرار داشتند؛ موج سواری، ادامه اعتصاب، آمدن و رفتنها و … توسط چه کسانی صورت گرفت و اما نکته مهم داستان، بعد از رفت و آمدها و صحبتهای مکرر مسئولان شهرستان و استان و عدم موفقیتشان در شروع کار در سنگ آهن، چه کسی پشت میکروفن قرار گرفت و بعد از صحبت و اینکه باز هم کسی حاضر به شروع کار نشد جلوی چشمان متعجب کارگران و اشک و حسرت چند نفری که با سرهای تراشیده در کناری به نظاره ایستاده بودند پس پایان صحبت و پایین آوردن میکروفن، دستور شروع کار را به کارگران داد و با همین دستور و شروع کار، مهر تایید به واگذاری ۷۱/۵ درصد از سهام سنگ آهن به صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد زد؟! حسن تشکری حذف، دلسرد و خانه نشین گردید اما بعدها قهرمان شد و محبوب قلبها قرار گرفت.
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *