- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

#احمدیه_غیر_بومی همه طرحها را #تعطیل کرد و #آنومالیها را بخشید / #دکتر_یاراحمدی فرصت پیاده سازی برنامه هایش را پیدا نکرد/ قسمت چهارم از هشتم

علی ایحال این دوره طلایی با عزل مرحوم‌ دهستانی از سکان مدیریت شرکت با جانشینی اسرافیل #احمدیه، مدیری غیر بومی و مرکز نشین به پایان رسید و بسیاری از پروژه ها و برنامه های وی معطل ماند و به طور کلی در دوره چند ساله این مدیر #غیر_بومی تعطیل شد، احمدیه آبی که نیاورد هیچ سبو را به شدت شکست، در کنار تعطیلی کامل تمام پروژه های شرکت و شهر مسیر را جهت ادامه #خصوصی_سازی هموار کرد که بعدها مردم و مسئولان بافقی متوجه شدند چه کلاه گشادی سرشان رفته و این تجربه به قیمت از دست دادن سالها و فرصتهای طلایی و تبدیل شدن شرکت معادن سنگ آهن مرکزی ایران بافق به شرکت سنگ آهن مرکزی بود تا اسرافیل احمدیه قصد رفتن کند، احمدیه سالها مدیر کل اداره صنعت، معدن و تجارت اصفهان بود تا به درستی و تمام و کمال جواب خوش خدمتی به مافیای فولاد و ضربه به شهرستان محروم بافق و شرکت معادن سنگ آهن مرکزی ایران و حتی استان یزد را دریافت کند، مردم و کارگران سنگ آهن بافق به خوبی تفاوت نوع مدیریت بومی و غیر بومی را درک کرده بودند و پس از اصرار مرکزنشینان به انتصاب مدیر غیر بومی دیگری جهت مدیریت این شرکت اعتصاب صورت گرفت و تنها مطالبه مردم نیز انتصاب مدیر بومی دیگری از جنس دهستانی بود و این اعتصاب تا پیروزی به نفع کارگران ادامه پیدا کرد.
مدیر بومی بعدی که پس از اعتراض شدید مردم بافق به غیر بومی گزینی که انگار می خواست ادامه پیدا کند به این منصب سرنوشت ساز برای سنگ آهن و شهرستان بافق تکیه زد #دکتر_یاراحمدی بود، چهره ای دانشگاهی، نخبه که رشته تحصیلیش نیز دکترای معدن از کشور فرانسه بود، دکتر یاراحمدی متخصص و مردمی بود و هر چند بنا به دلایلی مدت زمان زیادی در راس این شرکت بزرگ معدنی نماند اما از ابتدای کار با حضور مستمر در جمع کارگران بنا را بر پیگیری مشکلات پیمانکاران مجموعه و کم کردن فاصله طبقاتی در شرکت گذاشته و سعی کرد در مدت کوتاهی که در شرکت حضور داشت منشا خدمات ارزنده ای در راستای افزایش حقوق کارگران مجموعه شود، شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی استعفای یاراحمدی مخالفت شدید وی با خصوصی سازی شرکت معادن سنگ آهن مرکزی ایران بافق بود که سنگ بنای آن در زمان احمدیه غیر بومی و با جداسازی مشکوک تمام معادن و آنومالیهای شرکت به جز چغارت و سه چاهون بوسیله صورتجلسه ای به زعم مسئولان بافقی مجعول گذاشته شده بود، دکتر معادن را جزو #انفال دانسته و اعتقاد داشت که سنگ آهن مرکزی برای مدیریت و راهبری آنومالیها و معادن منطقه باید دولتی بماند، لازم به ذکر است در صورتی که سنگ آهن مرکزی دولتی می ماند دیگر نیاز به تشکیل و تاسیس شرکتهای واسطه و دلالی که جز تحمیل هزینه های زاید از بیت المال به گرده دولت، فربه کردن دولت به لحاظ نیروی انسانی، موازی کاریهای غیر ضروری، خام فروشی و هزاران مشکل پیدا و پنهان دیگر کار دیگری نداشتند نبود، یاراحمدی سعی کرد بزرگترین بخش شرکت یعنی استخراج که بیشترین هزینه های یک شرکت معدنی در این بخش است را که توسط یک شرکت خصوصی اداره می شد به حالت قبل برگردانده و با خرید ماشین آلات مورد نیاز و قول مساعد به نیروهای پیمانکار جهت جذب و قرارداد مستقیم با شرکت، این بخش مانند سابق اداره و در جهت استفاده از ظرفیتهای داخل شرکت و نیروهای پیمانکار کار این امر توسط خود نیروها و ماشین آلات شرکت انجام شده و به نوعی پیمانکار حذف گردد، برنامه دکتر برای قسمتهای دیگر نیز به همین شکل بود و اگر کاری قرار بود بنا به ضرورت و یا ماهیت آن به پیمانکار واگذار شود پرسنل همان واحد را تشویق به ثبت شرکتهایی با سهامداری همه آنها نموده تا کار توسط خود کارگران انجام شود، شروع پیاده سازی و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل که باعث افزایش حقوق قشر روزمزد دائم، قرارداد معین و پیمانکار می شد در زمان یاراحمدی کلید خورد، اختصاص کارانه که قبلا به اقشار خاصی اختصاص داشت به نیروهای قرارداد معین که بخش قابل ملاحظه ای از نیروهای شرکت را تشکیل می دادند در زمان وی انجام شد، در کل کارگران مجموعه از عملکرد یاراحمدی راضی بوده و هنوز از وی به نیکی یاد می کنند، دکتر یاراحمدی بواسطه شناختی که با دید تخصصی از پهنه های معدنی کشور داشت برنامه های بلند مدتی را جهت ارائه و اجرا به مدیران بالادستی خود آماده کرده بود ولی متاسفانه مافیای فولاد تحمل ورود افراد متخصص و دخالت بیش از حد متعهدین را نداشته و صد البته که با این برنامه های کاملا اصولی مخالف بود و سرانجام نیز معلوم نشد که یاراحمدی استعفا داد یا مجبور به استعفا شد.
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق