پیرمردی بود نورانی که ببش از هشتاد سال داشت، از کودکی با قران مانوس بود، با وجود سن بالا هنوز قران و ادعیه را فراموش نمی کرد، دائم الذکر بود و سفارش به خواندن قران می نمود، چهره ای نورانی داشت، هر وقت او را می دیدم گویی با یکی از صالحین روبرو می شدم!
عصر یکی از روزهای بهاری پشت درب منزل نشسته بود و از عابرین حلالیت می خواست!، مرا که دید گفت بیا اینجا بنشین ، جویای حال والدین شد، صحبت از پیری و مرگ، گفت دیگر اماده مرگ شده ام اندوخته زیادی ندارم، وصیت کرده ام تا در راه خیر خرج شود، به اینکه حتما در امامزاده دفن شوم اعتقادی ندارم!  گفته ام که باید در قبرستان دفنم کنید، به جای خرید قبر در امامزاده پول آنرا برای امور خیریه خرج کنید!
گفتم شما که عمرتان را در راه ترویج اسلام و اموزش قران گذاشته اید و چهره شناخته شده هستید باید در امامزاده… سخنم را قطع کرد و گفت نه اصلا صلاح نیست چنین کنم، باید نامه اعمالمان خوب باشد و نیازی به دفن شدن در اماکن متبرکه نیست.
با خود گفتم در دنیای امروزی عده ای به دنبال خرید قبر با قیمتهای بالا ! هستند تا به خیال خود آخرتشان آباد شود، قبرهای پنجاه شصت … میلیونی! و حتی بیشتر ولی مگر یک قبر چقدر ارزش دارد که پول زیادی برای آن خرج کرد؟

براستی ما را چه شده است که برای خانه اخرت نیز بدنبال قبرهای قیمت بالا هستیم، مگر نامه اعمال به نوع قبر بستگی دارند؟ چرا خانه اخرت را نیز مانند زمینهای مسکونی ، گران کرده ایم؟! چرا به جای خرید قبرهای گران هزینه آن را صرف امور خیریه نمی کنیم تا دعای عده ای پشت سرمان باشد؟

محمود حاجی محمدی

برچسب ها :

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *