اکنون که بحث #آب برای استانی با این حجم از منابع عظیم خدادادی بر اثر عدم وجود مدیریت درست و به موقع در گذشته به جاهایی حساس رسیده، #میرمحمدی_اردکانی تا ابد در ذهن بافقیها دروغگو و برای همیشه در ذهن یزدیهای تشنه خائن جلوه می کند و دیگر موقعیت و فرصتی به جهت اصلاح این امر نیز ندارد اما همه چشمها به #زمانی_قمی و عملکرش دوخته شده تا دست روزگار و چه بسا مدیریت پنهان استان چه سرنوشتی برای وی رقم بزند و عاقبت کار او به کجا بیانجامد؟
بافقیهایی که شکایت از مسئولین قبلی استان را نیز به عنوان اهرمی در جهت پیگیری مطالباتشان در اختیار دارند این روزها از زمانی قمی تعریف می کنند و او را مرد این کار می دانند و یزدیها نیز او را سیاس، کار بلد و با رزومه ای قوی می پندارند اما گذشت زمان او را به کجا خواهد برد و مدیریتش را در تاریخ استان به چه شکل و شمایلی ثبت خواهد کرد؟
در شهرستان بافق به محض جاری شدن واژه فرماندار بر زبانها، اکثر بافقیها یادی از #بزاز_اصفهانی خواهند کرد و خدابیامرزی برای امواتش و آرزوی موفقیت برای خودش هر جایی زیر این آسمان آبی که هست دارند و این نشان از آن دارد که بزاز توشه خوبی از شهرستان بافق همراه خود به یادگار برده و اگر بگویید شهردار از #نوروززاده بیشتر می شنوید. (یکی غیر بومی و دیگری بومی) این داستان در یزد نیز نمود دارد که تا بگویید استاندار، قطعا اسم #غلامرضا_دبیران را خواهید شنید و اگر گفته شود شهردار، #اسکندر_اصلانی ورد زبانهاست. (هر دو نفر غیر بومی)
کار یزد همانطور که بارها گفته ایم و مشابهات زیادی با شهرستان بافق نیز دارد به کجا کشیده است؟ چرا مردم بعد از گذشت سالها دیگر از فرماندار و یا شهرداری جایگزین در ذهنهایشان سخن نگفته اند و نمی گویند؟ به نظر شما مدیریت پنهان استان تا کجا پیش خواهد رفت؟
بگذریم این روزها #زمانی_قمی، استاندار یزد بر سر دو راهی بزرگ و سرنوشت سازی چه برای شخص خودش و حیثیت کاریش و چه برای استان یزد و شهرستانهای مظلوم، محروم و بی پناهش قرار گرفته است که باید به او اعتماد کنند. زمانی قمی می تواند میرمحمدی اردکانی دیگری باشد یا دبیران دوم! انتخاب با خود اوست و خداوندی که انسانها را در هر جایگاهی حتی بهتر از خودشان می شناسد، سرنوشتها را رقم خواهد زد و به آنها بنا بر ذات وجودیشان عزت و ذلت خواهد داد.
شورای سردبیری عصر بافق