جایی در ادامه نوشته تان از نام بردن ما از یک #فرماندار امنیتی و ترس سخن گفتید و از اینکه بافقیها #ترسیدن هم بلد نیستند، اینجا را با شما هم عقیده ایم که بافقیها ترسیدن هم بلد نیستند که اگر ترسیدن بلد بودند که شهر و دیارشان ملقب به #دارالشجاعه نبود.

همینجا باید به شما بگویم روزی که تفکر غالب بر استان در سالیان دور تفکر بافقی بود باعث خیر و برکات زیادی برای مرکز استان شد. بافقیهای سخت کوش در آن سالها #آب_و_حیات را از کیلومترها دورتر و با قنات برای شهرستان یزد به ارمغان آوردند و بناهایی در یزد ساختند که هم اکنون مایه مباهات یزدیها و یزد جهانیست. از همان زمان دیار بافق به دارالشجاعه لقب گرفت. اما تفکر غالب اکنون کار را برای یزد و مردمان نجیبش به کجا کشانده است؟ اگر آن تفکر مانند امروز عمل کرده بود اکنون حمام، بازار و میدان خان، باغ دولت آباد، مدرسه خان، قنات دولت آباد با ۵ رشته از مهریز، بازار قیصریه، ضرابخانه و سرای گلشن جنب بازار مزبور، قنات روستای چم و مبارکه تفت، باغ سردسیر تفت، باغ آب انبار یزد، کاروانسرای جنت آباد یزد، باغ گلشن با عمارت و دریاچه آن در بیرون یزد و … در بافق بود و نه در یزد. ما به شما می گوییم: بر اثر زیاده خواهی بی انتها، بشیرزاد در چادرملوی غصبی می گوید نه تنها ما از مسیر لوله انتقال #آب_شرب مردم تشنه استان که این روزها همه فکر و ذهنشان #آب و #جیره_بندی که در همین نزدیکی است می باشد، آب برای صنایعمان برمی داریم که از سفره های آبهای زیرزمینی بهاباد و اردکان نیز و حتی برای گندله و فولادهای آتی باز هم برنامه برداشت از منابع آبی استان را داریم و برخی مسئولین به ظاهر استانی از هم برای لاپوشانی و دروغ سبقت گرفته و همچنان می گویند: قطره ای از آب انتقالی در کشاورزی استان مصرف نمی شود!! پس منتظر باشید که حتی اگر حفاظت از لوله های آب انتقالی به نیروهای نظامی نیز واگذار شود دوباره کشاورز تشنه اصفهانی به آن حمله کند. دقیقا نخبگان یزدی در کجای این داستانها قرار دارند؟ البته تفکر حال در مجتمعی رفاهی هم نیز بیرون زد و فوران کرد تا یزدیها به خود بیایند و تکانی به خود بدهند که اگر غیر از این باشد دیری نخواهد کشید که نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان.
تعجب ما بیشتر از آنجاست شما که ریشه مشکلات شهرستان بافق بلکه استان را به خوبی می دانید، نکند خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته سعی در تطهیر آن کرده و دوباره فرماندار بازی را در بافق اینجا “کلاهی که اصولگرایان با روانه ساختن مهدی دهقان خاوری سر بافقی ها گذاشتند درست شبیه کلاهی است که اصلاح طلبان با فراری دادن طلایی مقدم و آوردن زاده رحمانی سر آن ها گذاشتند منتها نگذاشتند بافقی ها متوجه شوند که خاتم به یزد 240 کیلومتر است، بافق به یزد 90 و اندی کیلومتر…، این وسط 20 ماه زمان باید از بین می رفت که رفت.” به اصولگرایان و اصلاح طلبان نسبت داده اید که خودتان خوب می دانید مشکل استان و شهرستان بافق اصلاح طلب و اصولگرای منفعت طلب است. همانها که در یزد حکومت در حکومت تشکیل داده اند و فعلا نشئه قدرتند و مردم را به هیچ هم حساب نمی کنند. و نکته مهمتر اینکه فاصله بافق تا یزد ۱۲۰ کیلومتر است نه ۹۰ و اندی کیلومتر و این فاصله از مرکز استان یکی از شرایطی است که به شهرستان بافق اجازه می دهد در کنار وسعت (حتی با جدا شدن بخش بهاباد) و قدمت فرمانداری، به سمت #فرمانداری_ویژه حرکت کند. جالب است اگر نمی دانید، بدانید شهرستان بافق بواقع هم اکنون نیز شهرستانی امنیتی است البته از دید حکومت داخل استان، چرا که برای شاکله اعضای شورای چهارمش در دادگاه پرونده تشکیل می شود، حرف زدن در تبلیغات انتخاباتی در خصوص مرزهای جغرافیایی غصب شده اش جرم است، فرماندارش حق پیگیری آشکار و گزارش کار مطالبه اصلی مردم را ندارد و … چرا؟

همه مسائل شهرستان بافق زیر سایه شوم یک مسئله اصلی است و آن حرف را پیرمرد بافقی که ما سر راه خود سوار کردیم تا به بافق برسانیم در مسیر ورودی به شهر و با اشاره به کوه آریز که از ورودی شهر بافق با چشم غیر مسلح نیز پیداست به ما گفت، او که عقبه تاریخی شهر و مرزهایش را به خوبی می شناخت، گفت: مگر مملکت قانون ندارد؟! اردکان از بیش از ۲۰۰ کیلومتر آن طرف تر تا پشت روستاهای صادق آباد و باقرآباد ما پیش آمده و اگر نوه من سنگی از وسط خانه اش پرتاب کند در روستای آریز حتما به فرق سر متجاوز خواهد خورد.

شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *