- عصر بافق - http://asrebafgh.ir -

قسم خوردم که چون مستان زسرمستی به غم سازم

سحر با یار می گفتم خراباتی خرابت شد
دمی بنشین که این مستی زآن جام شرابت شد

نیرزد در مکان مردن که عیشی نیست جز مستی
به مستان صد قسم یارب که زان می دل به بابت شد

سراغت از کسی پرسم که جامی از می ات نوشد
نمی پرسم زهر زاهد که دکانش سرابت شد

قسم خوردم که چون مستان زسرمستی به غم سازم
که هر سازی ز من اید صدایی از ربابت شد

رضا را در سحر کشتی رضا بر هر چه گفتی شد
شدم یارب رضا بر نی که این هم فتح بابت شد
محمد رضا کارگران بافقی، بهار97