مرده پرستی !

وقتی امروز و، نداریم !؟
توی فردا،
جا نداریم !.
می مونه ، گذشته هامون
که اوناروهم ،
نداریم !.
اینقدر سنگینه این بار
که زیرش تاب نمی آریم !؟
باید توهم ،
مُرده باشی !؟
تا كه بيادت بياريم !
تا که هستی تو،
عزیزم
هیچ کاری ، باتو نداریم !؟
آخه ما مُرده پرستیم !؟
زنده هارو ، کار نداریم !
اونم تنها واسه چند روز
بعداز اون ،
اينم نداریم !؟
ديگه حتی ،يه دل خوش
واسه هیچکس
نمیذاریم !

در عجبم از این رسم اشتباهی که ما در زندگی هایمان داریم، هر روز شاهد مرگ عزیزانمان هستیم اما باز درس عبرت نمیگیریم. تا زنده هستند قدر نمیدانیم امان از روزی که اجل سراغ عزیزی بیاید کوی و محل را با پارچه های سیاه به عزاخانه تبدیل میکنیم و از دور و نزدیک، اشنا و غیر اظهار تاسف می کنیم و میگوئیم خدا گلچین است هر گل که به چمن می دهد صفا، گلچین روزگار امانش نمی دهد ….
برای تشییع و خاکسپاری همه می ایند، اشنایان که هیچ، افرادی که به فکرمان هم نمیرسید برای زیر تابوت گرفتن می ایند تا خودی نشان بدهند که یعنی ما هم به یادت بودیم!!
دسته گلهایی با روبانهای مشکی که در زیر ان اسم خود و ادارات نوشته شده است و مجلس را گل اذین می کند اما برای چه !
بیائیم تا زنده ایم قدر یکدیگر را بدانیم و برای هم مثل گل و بلبل باشیم که بعد از مرگ دسته های گل برای گذاشتن روی سنگ قبر است هر چقدر هم معطر باشد سودی ندارد و تنها اشک است که به خاطر فراق عزیزان می ریزیم‌. پس تا عزیزانمان هستند درکشان کنیم و به دیدارشان برویم و از عطر وجودشان استفاده کنیم که عطر دسته گلهای رنگارنگ روی سنگ قبر هیچ فایده ای ندارد.

زنده ها را دریابیم که مرده ها دیگر قدرت دیدن و شنیدن ندارند!!

محمود حاجی محمدی

برچسب ها :
  1. حقگو

     در حیــرتم از مــرام ایــن مــردم پـست 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *