به سوم خرداد #تولد یکسالگی سایت عصر بافق نزدیک می شویم، می خواهیم به امید خدا تمام موارد و مشکلات شهرستان بافق را که در این یکسال از نزدیک لمس کرده ایم و برایش قلم زدیم و همزمان با غصه اش پیر شدیم در این نوشته سرجمع بیاوریم. نوشته تا تولد یکسالگی سایت خبری تحلیلی عصر بافق ادامه دارد…

در حالیکه در این فکر ها غوطه ور بودیم به ناگاه، بحثها و عوارض واگذاری معدن فسفات بافق به بخش خصوصی، به هم زدن امنیت کارگران و …جفت پا پرید وسط افکارمان، کارگرهایی که از کم شدن حقوقشان بعد از واگذاری معدن ناراضی بودند آیا اکنون راضی شده اند؟ در صورتی که اخباری مبنی بر به کارگیری نیروهایی از شمال کشور در این معدن به گوش می رسد. راستی آیا کسی پیگیر تعهد پیمانکار به ساخت کارخانه قول داده شده هست؟ چرا که تاکنون اقدامی موثری صورت نگرفته است. خصوصی سازی کارخانه ذوب روی بافق چطور؟ البته بعد از تعطیلی کامل ذوب رویی که فقط اسم بافق را به یدک می کشد، اخراج کارگران بافقی، واگذاری و فروش و دوباره به کارگیری نیروهایی که اکثرا بافقی نیستند به جز عده ای قلیل که گاهگاهی به دلیل ساعت کار طولانی و دستمزد کم اصرار به جایجایی به شرکت سنگ آهن دارند خیلی از آنجا خبری نداریم. ولی آیا این شرکت که ظاهرا در بافق است و آلایندگی نیز دارد تاکنون عوارضی به شهرستان بافق داده یا ذهن مسئولان بافقی از سنگ آهن فراتر نرفته است؟ یا ما عوارض کامل از معادنی که بیخ گوشمان است گرفته ایم که بخواهیم پا را فراتر از این بگذاریم؟ چقدر ذهنمان مشغول شد، اصلا بهتر که خبر نداشته باشیم آخر مگر ذهن ما چقدر گنجایش دارد؟ همین که تا به پایان این متن نترکد خوب است و جای شکرش باقی.
عوارض هم که برای خود داستانی و تاریخی دارد به اندازه تاریخ کهن چغارت و معادن قدیمی بافق، که آن هم به برکت وجود و حمایت مقام معظم رهبری در همین سالهای اخیر برای شهرستان رقم خورد و حالا گرفتنش هم مکافات است چرا که به گفته رئیس شورای شهر فقط شرکت سنگ آهن پرداخت عوارض قابل قبولی دارد و از دیگران بوی عشقی نمی آید. ولی مگر حق شهرستان محروم بافق از منابعش فقط عوارض است؟ صحبت حق شد اکنون که شورای شهر اعلام و اذعان داشته تمامی بندهای صورتجلسه معروف ۹۳/۹/۶ بالای هشتاد درصد محقق شده، از گزارش دهی در خصوص واگذاری ۱۵ درصد به شهر و یافتن راههای قانونی آن چرا خبری نیست؟ تا ذهنمان منحرف نشده می توانیم به وضعیت کارخانه های جوار معدنی که با امنیت شغلی کارگران ارتباط مستقیم دارد نیز بپردازیم، همگی به یاد داریم که تا سال ۸۰ شهرستان بافق و شرکت سنگ آهنش تنها و تنها یک کارخانه خردایش داشت و دیگر هیچ اما چرا؟ ما به شما می گوییم چونکه اصفهان که همچنان داعیه پدری سنگ آهن را دارد فقط سنگ و خوراک می خواست برای کارخانه هایش و فقط به بردن فکر می کرد و ما مطمئنیم که اگر همان سنگ آهن را بدون خرد کردن و صرف جابجایی باطله ها به همراه آهن تا اصفهان می کرد همان یک کارخانه خردایش هم نداشتیم. ما برای اصفهان سالها حلقه اولیه و با کمترین سود بودیم و حلقه های دیگر چند تا چند تا بود که در اصفهان قد بر می افراشت تا زمانی که به همت یک مدیر بومی با غیرت تنها کارخانه کنسانتره ما نیز قد علم کرد و آن هم بسیار ساده اندیشی است اگر فکر کنید اصفهان دلشان به حال ما سوخت که نسوخته و ما دلیلش را خوب می دانیم که حمل سنگ آهنهای با درصد عیار کمتر برای اصفهان این معنی را داشت که باید هزینه حمل و نقل کلی باطله را تا اصفهان بپردازد و هیچ عقل سلیمی این کار را نمی پذیرفت و اینکه سنگ آهن با عیار بالا که پس از خردایش و سنگ آهن عیار پایین نیز پس از فراوری در تنها کارخانه فرآوری چغارت می توانستند محصولشان را به اصفهان و برای کارخانه های چند تا چند تای آنجا ارسال کنند. اما از این به بعدش دیگر خطرناک بود و اضافه کنید به این موارد پیدا شدن رقیب دیگر و زیاده خواهی در همین نزدیکی که کارخانه های چند تا چند تای آنها هم سنگ آهن می خواست البته با این تفاوت که آنها سنگ آهن از هر نوعش را می خواستند چون هزینه حمل خیلی زیاد نبود. خب با این شرایط شرکت معادن سنگ آهن مرکزی ایران بافق دیگر حلقه اولیه و ضعیف نبود و زنگ خطری بود برای این هر دو.
ادامه دارد…
شورای سردبیری عصر بافق

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *