“فقط به جرم #بیداری ….”

جرم ما چیست؟ جز که بیداریم!!

دستِ مانیست، خوابمان نمی آید..

روزگاری به ظلم، خو کردیم،،

لیکن امروز، تابمان نمی آید…

…………………………………….

جرم ما چیست؟جز که با غاصب،،

در یکی “جوی” ،آبمان نمی آید؟

سالیان است ، داد می زنیم، اما،،

ازجناحی، جوابمان نمی آید!!!

………………………………

جرم ماچیست؟ خونتان سرخ است!

خاطرِ خوش خیالتان، ناز است!!!

نیش دندانتان چنین تیز و

بهرخوردن، دهانتان باز است!!!!

………………………………..

بی مروت، مگرچه می خواهیم!!

جز زمینی که با ستم بردید؟

حقِ شهری که با زر و تزویر

روزگاری به راحتی خوردید؟

…………………………………
آری امروز نی دگر دیروز،،

ما همان طفلِ شیر دیروزیم،،

تویِ گهواره حقِ ما خوردند،،

لیکن امروز، شیر و پیروزیم…

………………………………..

(محمدعلی دهستانی بافقی)

برچسب ها : ,
  1. ناشناس

    آقای دهستانی عزیز بهتون تبریک میگم بابت این سروده بی نهایت زیبا و دلنشین که با سادگی خودش، خوب درد و دل های مردم را بازگو میکنه.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *