با کمال ناباوری نوشته ای خواندیم در خصوص #احداث_جاده_ای که با این نوشته #زیر_سوال رفت اما با چه دلیل و داستانی و ذهن ما را به کجا که نبرد؟!!  ظاهرا در #قلمی که سالهاست کوک شده برای #تخریبی_خاص که فقط ما دلیلش را خوب می دانیم و می فهمیم و درک می کنیم، مفاهیمی همچون، آخر دنیا، بن بست، زیرساخت، توسعه، جاده از ملزومات حیاتی، ارتباط، حمل و نقل از هر نوعش، مسافر، گردشگری و تمامی مواردی که جاده را برای بافق و هر جایی در ناکجا آباد هم از ضروریات می داند، اصلا دیده نشده و یا برای رسیدن به مقصودی خاص، از قصد نادیده گرفته می شود و اما از کجا به کجا رسیدیم. فقط متوجه شدیم از آب شروع شد برای تخریب و به آب و جاده رسید دوباره و باز هم برای تخریب، هر چند آن وسطها یک واقعیاتی هم دیده شده بود ولی متوجه نشدیم چه چیزی به چیزی ربط داده شد و چه چیزهایی بی ربط انگاشته شد تا ذهن خواننده به جایی که ما می خواهیم سوق داده شده و چه نتیجه ای گرفته شود. انگار کار بعضیها فارغ از #منافع_شهر و #مردم فقط تخریب کسانی است که در تیمشان نباشند، حال فرقی نمی کند بومی باشد یا غیر بومی، خوب کار کند یا بد، اصلا #شهردار باشد یا #رئیس_شورای_شهر، #کتیبه باشد و #امام_جمعه و قرار گرفتن تمام قد در کنار یک مدیر بازنشسته غیر بومی، #جاده باشد و #مدیر_عامل شرکت سنگ آهن و یا فولاد و گندله باشد آن هم از نوع ابویی و ایستادن تمام قدتر در کنار یک مدیر غیر بومی دیگر و دریغ از یک ذره درنگ و تامل که این مردم نه #مردم_خواب_خوانده_شده سالها پیش، نه مردم چند سال پیش، نه مردم چند ماه پیش و حتی نه مردم چند لحظه پیش. یا ما از مردم عقب مانده ایم یا اینکه مردم از ما جلو زده اند و این هر دو واقعیت در واقع یک مفهوم دارد و آن اینکه ما از مردم فاصله گرفته ایم و آن هم چه فاصله ای شگرف و عجیب؟!

اما وقتی پس از بحث آبکی اول به آنومالیها رسیدیم باز فقط رفتن را دیدیم ( چیزی که خودمان می خواستیم ببینیم ) آن هم به اردکان، و بر اساس قانون، قانونی که ناظر دارد آن هم چه ناظری، و سعی، تلاش، عرق بومی، لابی، نفوذ و یا هر آنچه که اسمش را بگذاریم در سال قبلترش را ندیدیم که آنومالیهایی که به زعم ما و مردم شهرستان اول به بافق می رسد، به بافق رسید!! و آن هم با شرطی که هوشمندانه با استناد به تمامی مواردی که ما روی آن پا می فشاریم در مزایده گنجانده شده بود، هر چند که این تلاش بواسطه فردی به ظاهر بافقی به شکست انجامید و تجدید مزایده ولی ما که نمی توانیم و نباید آن تلاش را نادیده بگیریم که اگر بگیریم در درگاه خدا و مردم باید پاسخگو باشیم. یک مورد دیگر هم بگویم و بحث آنومالی تمام، آنومالیهای چاه گز و زاغیا را مگر نه این است که قهرمانانه و البته تاکنون به کسی واگذار نکردیم، در حال حاضر سنگش به کجا برده می شود؟ در قبال استخراج سنگ آنومالیهایی که واگذار نکردیم و به ما نیز نرسیده است چه مقدار عوارض و یا موارد قانونیی که باید به شهرستان بافق سرازیر شود تاکنون محقق شده است؟! شنیده ها و دیده های ما تاکنون فراتر از تاکید به پرداخت مسئولان چیزی دیگری نبوده است‌ و فقط دیدیم در سکوت و دادن آدرسهای غلط منابعمان می رود.
و اما در مورد #جاده و آن استدلال، سریع ذهنمان رفت به زمانی که شرکت سنگ آهن رو به ورشکستگی بود و پذیرای مدیری بومی از جنس خودمان شد که بعد از شروع به کار تنها راه چاره را صادرات سنگ آهن دید و صادرات را نیز شروع کرد که آن بواقع تنها راهکار بود و آن هم به این آسانی که نوشتیم نبود چرا که این کار مخالفان زیادی داشت، مخالفانی که تنها مشتری محصول سنگ آهن بودند و مخالفان دیگری که شرکت سنگ آهن را از نوع ورشکسته اش بیشتر دوست داشتند و دیده بودند روزی را که باید برای تامین خوراک کارخانه هایی با رشد قارچ گونه خود به آنومالیهای بافق دست اندازی کنند اما این میان عده ای در بافق هم که همیشه خود را تافته جدا بافته می دانستند نیز همراهی می کردند، از آنها که هیچ کس را یارای رویارویی با اظهار نظر و حرفشان نبود و نیست، با گرفتن ژست روشنفکری، این کار را خیانت به بافق و منابعش می دانستند و بواسطه آن دلیل و بهانه ای برای حمله به مدیر بومی در ذهن متعصب و مغرض خود تراشیده بودند و نعل توسعه ای بود که برای بافق وارونه می خورد ولی امروز دیدیم که در روی یک پاشنه نچرخید و مردم آنها را به کنجی خزانیدند. اما به روشنفکران امروزی می گوییم که این مردم نه آن مردم و محکمتر، بلندتر و رساتر نیز می گوییم چه برای #بیرونیها آن هم از هر نوعش و چه برای #داخلیها آن هم از هر نوعش، که این را آویزه گوششان و گوشتان کنید، همین مردم بیدار پته هایتان را روی آب خواهند ریخت و باید گفت، آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.

در ادامه رسیدیم به شرکت بزرگی که چرا در بافق سرمایه گذاری نکرد؟ ولی باز ندیدیم که ظاهرا نخواستیم ببینیم شرکتی که بماند به سعی، تلاش، عرق بومی، لابی، نفوذ و یا هر آنچه که اسمش را بگذاریم در سال قبلترش قرار بود با مشارکت ۵۱ به ۴۹ درصد برایمان فولاد بزند همین شرکت بود و امور پیش قراردادش نیز انجام شده بود و هست، به دست و دستور چه کسی و با همراهی چه کسانی ( آگاهانه و یا انشالله از روی ناآگاهی ) روی هوا رفت و تعطیل شد. و از این نیز بگذریم که چرا همچنان روی مواضع غلط قبلی خود که بواسطه آن افکار مسموم، بعضی افراد موثر را نیز گمراه کردید، همانهایی که باید بهشان مشاوره می دادید، که بعد از سالها خاک خوردن طرح فولاد و گندله ابویی و گرفتن فرصتهای اشتغال و توسعه از شهرستان بافق بگویند که وی دیگر هیچ بهانه ای ندارد که این به این معنی است که تا الان هر چه بوده و نبوده بهانه ای بیش نبوده است می رسیم به اینجا که چرا همچنان #نقد را رها کرده اید و به دنبال #نسیه می دوید و جالبتر اینکه می خواهید مردم را نیز با خود همراه کنید. شما اگر طرفدار حق و حقوق بافق در صنایع جوار معدنی بودید و هستید آن سالهای پیشتر که یکه تاز میدان بودید به جای اینکه برای تخریب مدیر بومی و خود شیرینی پیش یک مدیر غیر بومی که بعد از چند سال تازه همه فهمیدند و تو زرد از آب در آمده، پس از برقراری تماس آن هم با مدیر بومیی که جوابگویتان بود، با گذاشتن تمامی ارزشهای انسانی زیر پایتان، صدای تلفن همراهتان را روی بلندگو نمی گذاشتید تا نمی دانیم چه چیزی از این کار نصیبتان شود و به کجا برسید، اکنون کلاهتان را بالاتر بگذارید و آنچه کاشتید درو کنید، باید یقه کس دیگری را می گرفتید که اشتباه گرفتید و از بخت بد ول کن هم نیستید در حالی که از فرصت سه ماهه کمتر از پانزده روز بیشتر نمانده است و همچنان تریلیهایی در جاده بافق تردد می کنند که شمش آهن به بافق آورده و میل گرد از بافق می برند و شما همچنان در حال دادن آدرس غلط به مردم هستید.
پ.ن. ۱ : نوشتیم تا ثبت شود و اگر کسی در حال حاضر به آن تحلیلها نخندید، در آینده ای نه چندان دور حتی مرغ پخته داخل بشقاب به آن بخندد.
پ.ن. ۲ : این متن در کنار مردم مخاطب و یا مخاطبان خاص دارد تا از گذشته درس بگیرند.

شورای سردبیری عصر بافق

  1. محمد رضا

    احسنت به این قلم زیبا که فکر کنم درد دل خیلی ها بود امیدوارم برای یک بار که شده اتحاد بافق و بافقی حفظ شود و دست از نا امید کردن همدیگر برداریم الان بهترین موقع برای پیشرفت شهر محروم ماست و هیچ چیز مهمتر از اتحاد نیست

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *